کلمه بعضی در زبان فارسی به معنای تعدادی از یک کل است. این واژه برای اشاره به گروهی خاص یا تعداد محدودی از افراد، اشیاء یا مفاهیم استفاده میشود. به عبارت دیگر، بعضی به معنای تعدادی از یا پارهای از است و نشاندهنده این است که گوینده در نظر دارد فقط بخشی از آنچه موجود است را مورد اشاره قرار دهد، نه همه آنها. این واژه در مکالمات روزمره و نوشتارهای مختلف به طور گستردهای به کار میرود و به ما کمک میکند تا بر روی جزئیات خاصی تاکید کنیم. استفاده از بعضی میتواند در مفهومسازی و تحلیل دادهها نیز به ما یاری رساند، زیرا به ما امکان میدهد تا از تعمیم بیش از حد خودداری کنیم و به ویژگیهای خاص گروههای کوچکتر بپردازیم. این واژه به ما این امکان را میدهد که تفکر خود را محدودتر و دقیقتر کنیم و در نتیجه ارتباطات واضحتری را برقرار سازیم.
بعضی
لغت نامه دهخدا
سراپای بعضی و بعضی گیاکن
چو اندر مغاک چغندر چغندر.عمعق.- بعضی از؛ قسمتی از: بعضی از اراضی؛ قسمتی از اراضی. ( ناظم الاطباء ): و میان اسبیجاب و لب رود گیاخوار همه اسبیجاب است و بعضی از چاچ. ( حدود العالم ). مشرق خرخیز ناحیت چین است... و جنوب وی حدود تغزغز است و بعضی از خلخ. ( حدود العالم ). و ایشان رایکی خشک رود است که اندر وی بعضی از سال آب رود و بیشتر آبشان از چاهها و دولابهاست. ( حدود العالم ). از ملک من بیرون است و تصدق است بر مسکینان در راه خدا و مردم است بر من آنکه برگردد همه آن یا بعضی از آن بملکیت من. ( تاریخ بیهقی ). هیچکس بمردم از ذات او نزدیکتر نیست چون بعضی از آن معلول شود بداروها علاج پذیرد. ( کلیله و دمنه ). وقت است که... بعضی از معایب رأی... تو برشمرم. ( کلیله و دمنه ).
- بعضی از مردم؛ گروهی از مردم: گفت شنودم، اما اظهار آن ممکن نیست که بعضی از نزدیکان تو در کتمان آن مرا وصایت کرده است. ( کلیله چ مینوی ص 130 ). میان بعضی از ترکان امین الملک و اعظم ملک بر سر اسبی دعوی افتاد آن ترک اعظم ملک را بتازیانه بزد. ( ترجمه سیرت جلال الدین چ مینوی ص 107 از حاشیه 14 کلیله چ مینوی ص 130 ).
- بعضی اوقات؛ گاهی. ( ناظم الاطباء ).
- بعضی دون بعضی؛ نه همه و یک قسمت. ( ناظم الاطباء ).
- بعضی کارها؛ پاره ای از کارها و یا یک کاری. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] یک نفر، یکی.
فرهنگ فارسی
جمله سازی با بعضی
چه بعضی قرض و خرج دیگرم بود که باید بر دو صد آن قدر افزود
باز بعضی در پی جاه آمده در ره عشاق گمراه آمده