تعریض

تعریض به‌عنوان یک نوع کنایه یا اشاره غیرمستقیم، به بیان خصوصی و غیررسمی بین دو نفر اشاره دارد که معمولاً برای دیگران قابل درک نیست یا به‌راحتی قابل شناسایی نمی‌شود. این نوع بیان می‌تواند به شکل‌های مختلفی از جمله هشدار، نکوهش یا مسخره کردن بیان شود.

در واقع، تعریض به مخاطب این احساس را منتقل می‌کند که یک پیام خاص یا انتقاد در پس آن نهفته است، بدون اینکه به‌طور مستقیم به آن اشاره شود. به همین دلیل، ممکن است مخاطب احساس ناراحتی یا آزردگی کند. در فرهنگ عامه، این نوع بیان به عبارتی توصیف می‌شود که در آن گفته می‌شود «فلانی به فلانی گوشه زد»، که نشان‌دهنده یک نوع انتقاد غیرمستقیم یا طعنه‌آمیز است.

لغت نامه دهخدا

تعریض. [ ت َ ] ( ع مص ) سخن سربسته گفتن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( دهار ).بکنایه سخن گفتن. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خلاف تصریح. متعد بالباء و باللام. و از این معنی است معاریض در گفتار و آن توریه است بچیزی از چیزی و در مثل است که در معاریض گریزگاهی است از دروغ گفتن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). دلالتی را در گفتار تضمین کردن که لفظی در آن برای آن دلالت نباشد. چنانکه گوئی زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند؛ بدی تو بر ما گذشت و تو خجل ماندی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). سخنی نامصرح که شنونده بدان مراد گوینده را داند. ( از تعریفات جرجانی ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود: با وزیران در این باب سخن گفته آید هم بتعریض. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 685 ). خبر مگر خویش میداد بر تعریض و ایشان نمیدانستند. ( قصص الانبیاء ص 233 ). یکی از علما خورنده بسیارداشت و کفاف اندک. با یکی از بزرگان... بگفت. روی از توقع او در هم کشید و تعریض سؤال از اهل ادب در نظرش قبیح آمد. ( گلستان ). و حسن جایها گفته است چه بتعریض و چه بتصریح که همچنان که در دور شریعت اگر کسی طاعت و عبادت نکند. ( جهانگشای جوینی ). وقت وقت بتعریض و گه گاه بتصریح، چنان فرانمودی. ( جهانگشای جوینی ). بتعریض... نقش آن معنی را، در دل دیگر پسران کالنقش فی الحجر مینگاشت. ( جهانگشای جوینی ). || گوشه زدن. ( فرهنگ فارسی معین ). سرزنش گونه سخن گفتن: و حاسدان و دشمنان ما که به حیلت و تعریض اندر آن سخن پیوستند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 214 ).
بتعریض گفتی که خاقانیا
چه خوش داشت نظم روان عنصری.خاقانی.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (مص م. ) ۱ - به کنایه سخن گفتن. ۲ - عریض کردن.

فرهنگ عمید

۱. به کنایه و به اشاره چیزی گفتن، کنایه زدن، سخن سربسته گفتن.
۲. به پهنای چیزی افزودن، عریض کردن.

فرهنگ فارسی

بکنایه واشاره چیزی گفتن، کنایه زدن، سخن سربسته
۱ -( مصدر ) بکنایه سخن گفتن سر بسته گفتن.۲ - گوشه زدن.۳ - عریض کردن پهن کردن بپهنای چیزی افزودن. ۴ - ( اسم ) سربسته گویی.جمع: تعریضات.

دانشنامه آزاد فارسی

تَعریض
(در لغت به معنی گوشه زدن) در اصطلاح بیان، آوردن سخنی که به ظاهر معنای دیگری دارد، اما مقصود گوینده چیزی دیگر است: نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند/نه هرکه آینه سازد سکندری داند/نه هرکه طَرفِ کُلَه کج نهاد و تند نشست/کلاه داری و آیین سَروَری داند.../هزار نکتۀ باریک تر ز مو این جاست/نه هرکه سر بتراشد قلندری داند (حافظ). غالباً تعریض کنایه ای است که در نکوهش، ریشخند یا اندرز به کار می رود و در زبان محاوره نیز کاربرد دارد. مثلاً، به کسی که از تحمل سختی ها می هراسد می گوییم: مرد باید که در کشاکش دهر/سنگ زیرین آسیا باشد (سعدی) تعریض گونه ای از کنایه است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تعریض (ابهام زدایی). تعریض ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تعریض (علوم قرآنی)، اشاره داشتن کلام به معنایی غیر از معنای حقیقی آن• تعریض (فقه)، سربسته سخن گفتن و گوشه زدن و استعمال شده در باب نکاح و حدود• تعریض (گوشه زنی)، اشاره داشتن کلام به معنایی غیر از معنای حقیقی آن و استفاده شده در علوم مختلف
...
[ویکی فقه] تعریض (علوم قرآنی). اشاره داشتن کلام به معنایی غیر از معنای حقیقی آن را تعریض گویند.
"تعریض" یکی از انواع بدیع قرآن، در لغت به معنای «به کنایه سخن گفتن» است؛ بر خلاف تصریح. و در اصطلاح، آن است که گوینده کلامی را بیاورد و در معنای حقیقی خودش به کار ببرد و با آن به مفهوم دیگری اشاره کند که از سیاق و ظرف سخن برآید.

ویکی واژه

به کنایه سخن گفتن.
عریض کردن.

جملاتی از کلمه تعریض

و این همه جایی باشد که آنکس عیب خویش نداند. چون بداند، پند باید داد به تعریض و آشکارا نباید کرد. و اگر آن عیب بدان بود که در حق تو تقصیر کرده باشد، اولیتر پوشیدن و نادانسته انگاشتن به شرط آن که دل متغیر نشود در دوستی. اگر متغیر خواهد شد، عتاب کردن در سر اولیتر از قطعیت و قطعیت بهتر از وقعیت و زبان دراز کردن.
وایت نویسنده بود و بسیاری از آثار او در محافل باطنی زمان خود مورد استقبال قرار گرفت، اما عدم آموزش آکادمیک او در محدودیت‌های او به عنوان یک مورخ و در تعریض سایر نویسندگان قابل مشاهده است.
درخت چناری حدودا ۱۲۰۰ ساله در ورودی این بقعه قرار داشت که چند سال بعد از انقلاب توسط شهردار وقت به بهانه تعریض خیابان بریده شد.
ترافیک معابر و خیابان‌ها نیز یکی از چالش‌های مهم شهر اراک است. از جمله عوامل به وجود آورنده ترافیک در شهر اراک افزایش روزافزون شمار خودروها، شرایط نامناسب خیابان‌ها، عدم تعیین تکلیف تملک اراضی و تعریض معابر شهری، ضعف فرهنگ ترافیک، ضعف شبکه ترابری شهری و نبود مدیریت واحد شهری است.
تا اینجا بتعریض گفتند و بتعریض جواب شنیدند، آن گه بآشکارا و تصریح گفتند: هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. ربّ العالمین بتصریح جواب ایشان داد: «و ما هو من عند اللَّه»، تا معلوم گردد که ایشان هم بتعریض و هم بتصریح بر خدای دروغ میگفتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم