لغت نامه دهخدا
بقران. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ بَقَرة. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
بقران. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ بَقَرة. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
جمع بقره
[ویکی الکتاب] بقرآن. ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)قرء (۸۸ بار)
💡 هر سو که برد نفس ندا از چپ و از راست گر پشت بقرآن بکنی روی {سیاهی}
💡 نه حق گفته است والسارق بقرآن بخوان اینجایگه میدان تو برهان
💡 سوره و الشمس و واللیلی بقرآن خوانده ای بر رخ و زلف تو ایزد میخورد آنجا قسم
💡 «بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ» رب العزة سوگند یاد میکند بصاد و بقرآن که این قوم تو نگرویدند بتو و نه چنانست که ایشان گفتند که تو دروغ زنی و سخن دروغ آوردی، بلکه ایشان در ستیزاند و در عداوت ظاهر و از راه صواب برگشته و از حقّ روی گردانیده. «فِی عِزَّةٍ» ای فی انفة من الانقیاد للحقّ و فی تکبّر عن قبول الحقّ، «وَ شِقاقٍ» ای خلاف و عداوة، و منه قیل للعصیان: شقّ العصا.
💡 قوله تعالی: ق اقوال مفسران مختلف است در معنی ق ابن عباس گفت: نامی است از نامهای اللَّه. سوگند بآن یاد کرده چنانک بقرآن یاد کرده.