بهشت، وهشت یا آسمان مفهومی است که در بسیاری از ادیان که به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند، وجود دارد. طبق آموزههای مذهبی اسلام و برخی دیگر از مذاهب، وهشت مقصد نهایی هر انسان نیکوکار است و او به تناسب اعمال نیک خود از نعمتهای آن بهرهمند خواهد شد. ادیان مختلف این مفهوم را به شیوههای متفاوتی تبیین کردهاند. از ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد، دین زرتشت به موضوع روز قیامت اشاره کرده و آتشگاه و پردیس را توصیف میکند. روح مرده به مدت سه روز در کنار جسد باقی میماند و در سحرگاه روز چهارم به سوی پل چینود حرکت میکند. در آنجا، در دادگاهی که با حضور ایزدان سروش، رشن و اشتاد برگزار میشود، اعمال نیک و زشت او با ترازویی مورد بررسی قرار میگیرد تا مشخص شود کدام یک از آنها سنگینتر است. سپس انسان نیکوکار از مسیری نورانی به سوی پردیس و انسان گنهکار به دوزخ میرود. گرودمان یا سرای آرامش و سرود، به منزله خانهای برای منش نیک، با وجودمان یا خانه دروغ و منش زشت، تفاوتهای اساسی دارد و نمیتوان آن را با بهشت و دوزخ مؤمنین ادیان دیگر مقایسه کرد. این بهشت و دوزخ نه شکل خاصی دارد و نه قابل تجسم است. در گاتها هیچ توصیفی از آن ارائه نشده و نه به زمان و مکان خاصی وابسته است. جایگاه و زمان آن نیز مشخص نیست. در بسیاری از سرودهای زرتشت، بهشت و دوزخ در همین جهان و در منش و وجدان انسان شکل میگیرد و پاداش و کیفر نیز در همین زندگی به انسان بازمیگردد. با این حال، در برخی موارد به طور ضمنی از یک عامل پس از مرگ در گاتها یاد شده است، به ویژه در مفهوم پل چینوات. هرچند این مفهوم میتواند به معنای گذر از مرحلهای در همین جهان باشد، اما همچنان نشانههایی از فضایی پس از مرگ در آن وجود دارد. سرای سرود، که محل اهورا است، به عنوان سرای اندیشه نیک و اشه وهیشته یا پردیس، میتواند هر دو جنبه این جهانی و جهان پس از مرگ را در بر گیرد. برخی از محققان، مانند زولستر، بر این باورند که پردیس و دوزخ برای نخستین بار در گاتها مطرح شده و دیگر ادیان از آن الهام گرفتهاند.

بهشت
لغت نامه دهخدا
بهشت. [ ب ِ هَِ ] ( اِ ) در اوستا «وهیشته » از ریشه «وهو» صفت تفضیلی است برای موصوف محذوف که «انگهو» ( خوب ) و «ایشت » ( علامت تفضیل ) یعنی خوشتر، نیکوتر و آن ( جهان هستی ) باشد و جمعاً یعنی جهان بهتر، عالم نیکوتر، ضد دژنگهو = دوزخ پهلوی و «وهیشت » فردوس.خلد. جنت. جایی خوش آب وهوا و فراخ نعمت و آراسته که نیکوکاران پس از مرگ در آن مخلد باشند. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). دارالجزای مردمان نیکوکار. ( آنندراج ). جنت. خلد. دارالسلام. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( ترجمان القرآن ). فردوس. ظلال. یسری. مینو. ( یادداشت مؤلف ). حظیره قدس. ( مهذب الاسماء ). جایی خوش آب وهوا و فراخ نعمت و آراسته که نیکوکاران پس از مرگ در آن مخلد باشند. جنت. فردوس. خلد. ( فرهنگ فارسی معین )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. جایی که از خوبی و خرمی نظیر نداشته باشد.
فرهنگ فارسی
جنت، فردوس، مینو، باغی که درخرمی نظیرندارد
( اسم ) جایی خوش آب و هوا و فراخ نعمت و آراسته که نیکو کاران پس از مرگ در آن مخلد باشند جنت فردوس خلد.
فرهنگ اسم ها
اسم: بهشت (دختر) (فارسی، کردی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: behešt) (فارسی: بهشت) (انگلیسی: behesht)
معنی: فردوس، جهان بهتر، ( در ادیان ) جایی بسیار سرسبز و خرّم، با نعمت های فراوان که نیکوکاران پس از رستاخیز در آن زندگی جاوید خواهند داشت، جنت در مقابل دوزخ، ( به مجاز ) با صفاترین و بهترین جا، ( به مجاز ) دختر زیبا و با طراوت، جنت ( نگارش کردی
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: فردوس؛ جنّت) در مسیحیت و بعضی ادیان دیگر، جایگاه و مقصد پرهیزکاران پس از مرگ در زندگی اُخروی. در مسیحیت سنتی بهشت سرشار از لذایذ مادی توصیف می شود، ولی عموماً می پذیرند که این لذایذ جنبۀ تمثیلی دارند. مسیحیان امروزه آسان تر از گذشته، بهشت و دوزخ را به حالات روحی، یعنی شادکامی و تلخ کامی، تعبیر می کنند. در مسیحیت سنتی، بدن انسان پس از روز قیامت دوباره در بهشت به روح می پیوندد. امروزه متکلمان مسیحی معمولاً بهشت را مکان یا حالتی توصیف می کنند که در آن روح، حقیقت خداوند را درمی یابد. در قرآن ۲۱ نام برای بهشت برشمرده شده است، بهشتیان در قرآن مجید نام ها و صفات گوناگون دارند، ازجمله: اصحاب الجنة (بقره، ۸۲؛ هود، ۲۳)، اصحاب الیمین و اصحاب المیمنة (واقعه، ۸، ۲۷، ۳۸). در آیۀ ۱۳۳ سورۀ آل عمران تأکید شده که بهشت برای پرهیزکاران آماده شده است. در قرآن بهشت یکپارچه و یکباره توصیف نشده، بلکه چنان که اقتضای ساخت و سبک قرآن است، توصیف های فراوان آن در سوره های مختلف، به ویژه سوره های مکی، به صورت پراکنده، بیان شده است. در سه سورۀ الرحمن، انسان و واقعه، توصیف بهشت بیشتر و منسجم تر از سایر سوره هاست. بنابر تصریح قرآن، پهنای بهشت به اندازۀ همۀ آسمان ها و زمین است (آل عمران، ۱۳۳؛ حدید، ۲۱) و در نزدیکی سدرةالمنتهی قرار دارد (الذاریات، ۲۲؛ نجم، ۱۴ـ۱۵) بهشت را برای اهلش به پیش می آورند (تکویر، ۱۳) و بهشتیان گروه گروه به سوی بهشت، که از پیش به احترام آن ها درهایش باز است، راهبری و راهنمایی می شوند (زمر، ۷۳). خانه های نیکو برای بهشتیان مهیاست (توبه، ۷۲). حوریان بهشتی (← حوری) به همسری بهشتیان درمی آیند، آن جا نه گناهی رخ می دهد و نه سخن بیهوده ای گفته می شود (طور، ۱۹ـ۲۵). در آن جا باغ هایی عالی است (غاشیه، ۱۰) و چشمه هایی در آن روان است که آب آن ها از زیر درختان می گذرد. این نهرها از آب زلال و شیری که طعمش تغییر نمی کند و شرابی که آشامیدن آن مستی نمی آورد و از عسل مصفا (محمد، ۱۵) فراهم شده است. بهشتیان در آن جا بر تخت ها تکیه زده اند؛ هیچ گرما و سرمایی نمی بینند و سایه های درختان بر سر آن ها افتاده و میوه های آن درختان به راحتی در دسترس است (انسان، ۱۳، ۱۴). جام می دهند و جام می ستانند و غلامان چون مروارید پنهان در صدف برای پذیرایی به گِردشان می چرخند (طور ۱۹ـ۲۵). لباس بهشتیان از دیبای نازکِ سبز است (کهف، ۳۱). در آن جا زنانی هستند که جز به شوهر خود ننگرند و پیش از آن هیچ آدمی و جنی به آن ها دست نزده است. این زنان همانند یاقوت و مرجان اند (الرحمن، ۵۴ـ۵۸) بهشتیان همسران پاکیزه دارند و این گونه دعا می کنند: «سبحانک اللهم» (بار خدایا تو منزهی) و به هنگام درود، «سلام» می گویند و پایان دعایشان سپاسگزاری از پروردگار جهان است (یونس، ۱۰). اهل بهشت زندگی پاکیزه و به دور از بیم و اندوه دارند و همۀ خواسته هایشان برآورده است (نحل، ۳۱؛ زخرف، ۷۱؛ ق، ۳۵) و جاودانه در آن جا می آرمند و متنعم اند. علاوه بر این، از نعمتی برتر و بالاتر برخوردارند که همانا «رضوان الهی» (آل عمران، ۱۵) است. در واقع، بهشتیان همۀ نعمت ها را از دست عنایت خدا می ستانند و بر سر سفرۀ قرب او می نشینند و از بزرگ ترین نعمت که همانا نظر لطف الهی است، بهره مند می شوند و هرگز خواستار خارج شدن از وضع موجود خود نمی شوند (کهف، ۱۰۸) اکثر متکلمین شیعه اتفاق نظر دارند که بهشت و جهنم هم اکنون مخلوق و موجودند. آن دو در باطن این جهان و محیط بر آنند (توبه، ۴۹؛ عنکبوت، ۵۴) و در جهان آخرت، چون حجاب ها فرو می افتند، بر انسان ظاهر می شوند. برخی عرفا و باطنی مذهبان، توصیفات مربوط به بهشت و جهنم را تأویل می کنند.
بهشت (کتاب). بهشت (کتاب)(Paradis)
رمانی از فیلیپ سولرز، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۹۸۱. بهشت انفجار غول آسای زبان است؛ متنی فاقد نقطه گذاری، چون جمله ای بی پایان. رمان، سرشب در تراس کافه ای آغاز می شود و نزدیک صبح پایان می یابد. سولرز نه همچون سوررئالیست ها مقهور زبان روزمره می شود، نه چنان ادیبان کلمه را در مشت می گیرد و استادکارانه در جای مقتضی می نشاند. بهشت تلاشی نومیدانه است برای آفریدن وضعی بهشتی در زبان که سودای خود را در انکار زبان می یابد، اما سرانجامی نمی یابد مگر بازگشت به کلمه و انفجار آن از درون. سولرز در ۱۹۸۶ بهشت دو را نیز منتشر کرد که حاوی همان دغدغۀ سبک گریزی بود که در بهشت متجلی شده بود، اما نمایانگر نوعی سکون و تعمق نیز بود. در بهشت دو طنز با نیش کمتر و سیالیت بیشتر جریان دارد.