تیر

تیر

این کلمه در زبان فارسی معانی متنوعی دارد که در زیر به تفکیک معانی این کلمه پرداخته می‌شود:

چوب راست و باریک با نوکی آهنین و تیز: این معنی به تیر به عنوان سلاحی که با کمان پرتاب می‌شود، اشاره دارد. این ابزار دارای بدنه‌ای چوبی و نوکی تیز و فلزی است.

گلوله‌ای که از تفنگ، توپ و مانند آن‌ها شلیک می‌شود: در اینجا این کلمه به معنای گلوله و مهمات شلیک شده از سلاح‌های گرم است. این معنی به کاربرد تیر در جنگ و نبردها مرتبط است.

ماه چهارم از هر ماه شمسی: در تقویم شمسی، این واژه به عنوان یکی از ماه‌های سال شناخته می‌شود و مصادف با تیرماه است که در آن فصل تابستان است.

سیاره عطارد: در برخی متون، تیر به عنوان نام سیاره عطارد نیز به کار می‌رود. عطارد نزدیک‌ترین سیاره به خورشید است و در برخی از فرهنگ‌ها به این نام شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

تیر. ( اِ ) معروف است و به عربی سهم خوانند. ( برهان ). تیر که ازکمان جهد. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 139 ). تیر کمان.( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ). ترجمه سهم، و خدنگ و ناوک مترادف آن، و این مجاز است و راست و راست رو کج گشاده، سخت دلدوز، دیده دوز، جگردوز، سینه دوز، بی پر و پیکان، خوش پیکان، آتشین پیکان، پیکان فشان، رم خورده پولادسای، پولادخای، خاک نشین نیم رس لنگروار، پری، طایر،نهنگ، پریزاد، غنچه، مصرع شکرزخمه سرگذار، کاکل، کاکل ربا، جوشن گذار از صفات و تشبیهات اوست... ( آنندراج ). آلت دفاع چوبینی که از آهن نوک تیزی مسمی به پیکان مسلح شده و بطرف مقصود، به زور و قوت کمان انداخته می شود و به تازی سهم گویند. ( ناظم الاطباء ). سلاحی افکندنی با نوکی تیز. سهم که در کمان نهند. رفیق تیغ. نشاب. نبل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

[ په. ] (اِ. ) ۱ - چوب راست و باریک با نوکی آهنین و تیز که با کمان آن را پرتاب کنند. ۲ - گلوله ای که از تفنگ، توپ و مانند آن ها شلیک می شود.، ~ کسی به سنگ خوردن کنایه از: ناکام شدن، در نقشة خود شکست خوردن.
[ په. ] (اِ. ) ۱ - ماه چهارم از هر ماه شمسی. ۲ - پاییز، خزان. ۳ - نام روز سیزدهم از هر ماه خورشیدی.
(اِ. ) سیارة عُطارد.
(اِ. ) راست.
(اِ. ) بخش، بهره، نصیب.

فرهنگ عمید

۱. ماه چهارم از سال خورشیدی که اول تابستان است.
۲. (نجوم ) = عطارد
۳. [قدیمی] روز سیزدهم از هر ماه خورشیدی.
۴. [قدیمی، مجاز] فصل خزان: اگر به تیرمه از جامه بیش باید تیر / چرا برهنه شود بوستان چو آمد «تیر» (عنصری: ۶۴ ). &delta، در قدیم تیرماه مصادف با فصل پاییز می شد.
۱. بهره، نصیب.
۲. بخش، قسمت: «تیر» او باد عز و نعمت و ناز / تا بتابد بر آسمان بر تیر (؟: لغت نامه: تیر ).
۱. سلاحی به شکل میله ای باریک و راست که با کمان پرتاب می شود و در ورزش، شکار، و جنگ از آن استفاده می کنند.
۲. گلوله ای که از دهانۀ توپ، تفنگ، تپانچه، و مانند آن پرتاب می شود.
۳. فراورده ای بلند و محکم از جنس چوب، آهن، و مانند آن که در ساختمان سازی به کار می رود.
۴. هر چیز بلند و محکم از جنس چوب، آهن، و مانند آن: تیر چراغ برق.
* تیر پرتابی: [قدیمی] نوعی تیر که برای تیراندازی به مسافت دور به کار می رفته.
* تیر کشیدن: (مصدر لازم )
۱. درد گرفتن عضوی از بدن به حالتی که انگار سوزن در آن فرومی کنند.
۲. [قدیمی] تیراندازی کردن.
= تیره۲

فرهنگ فارسی

سیاستمدار و مورخ فرانسوی ( و. مارسی ۱۷۹۷ - ف. ۱۸۷۷ م. ) وی مکرر وزیر نخست وزیر و وکیل مجلس شد و بریاست قوه مجریه رسید و معاهده فرانکفورت را منعقد کرد و بریاست جمهوری انتخاب شد ( ۱۸۷۱ م. ) و نام خود را با آزاد کردن فرانسه توام کرد و سپس قدرت خود را از دست داد ( مه ۱۸۷۳ م. ) و بعد نماینده سنا و سپس نماینده مجلس شد. وی آثار تاریخی مهمی بنام ( تاریخ انقلاب فرانسوی )( ۱۸۲۷ -۱۸۲۴ م ) (( تاریخ کنسولی و امپراتوری ) ) ( ۱۸۶۲ - ۱۸۴۵ م. ) بجا گذاشته.
( صفت ) تیره تاریک.
از شهرهای قدیمی فینیقی صور

فرهنگستان زبان و ادب

{arrow} [ورزش] پرتابۀ میله ای نوک تیزی که از کمان به سوی هدف پرتاب می شود
{beam} [مهندسی عمران] عضوی از سازه که نقش اصلی آن تحمل خَمش است
[نجوم] ← عطارد

دانشنامه آزاد فارسی

(در پهلوی، تِشْتَر) از ایزدان نگهبان باران در آیین زردشت. در پهلوی، تِشتَر یا تیشتَر است. تیر یَشت (← یَشت ها) در اوستای متأخر ویژۀ این ایزد است. جان مایۀ اصلی تیر یشت، نبرد ستارۀ تِشتَر، با اَپوش، دیو خشکسالی، است. تِشتَر فرمانروای بارش است و بارور، و روزی بخش است. در تقویم زردشتی، روز سیزدهم هر ماه تیر نامیده می شود.
تیر (اخترشناسی). رجوع شود به:عطارد
تیر (صورت فلکی). رجوع شود به:سهم

جمله سازی با تیر

یکی سخن که بود راست، راست چون تیر است دگر سخن که دروغ است پر ز ثغر و خم است
اثر از زخم نخجیرم دو بالا می‌زند ساغر به رنگ آه و اشک است آب پیکانهای تیر من
بس کمان‌افراز و تیرانداز کاندر پیش تو سر نهد بر خاک و از بازو بیندازد کمان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی استخاره کن استخاره کن