تیقن

تعریف:

تیقن یک واژه عربی است که به معنای یقین و اطمینان می‌باشد. این کلمه در زبان فارسی نیز به عنوان یک اصطلاح فلسفی و دینی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به حالتی اشاره دارد که فرد به یک حقیقت یا واقعیت بدون شک و تردید باور دارد.

اجزای کلمه:

این واژه از ریشه یقین گرفته شده و به معنای داشتن اطمینان کامل و عدم تردید در مورد یک موضوع است. در اصطلاحات دینی، یقین به معنای ایمان و باور قوی به خداوند و آموزه‌های دینی نیز به کار می‌رود.

کاربردها:

در فلسفه: این اصطلاح به معنای آگاهی و شناخت عمیق از حقیقتی است که فرد نسبت به آن اطمینان دارد.

در دین: تیقن به معنای ایمان و باور عمیق به آموزه‌های دینی و وعده‌های الهی به کار می‌رود.

در علم: در علم، این کلمه می‌تواند به معنای اطمینان از صحت یک نظریه یا داده علمی باشد.

لغت نامه دهخدا

تیقن. [ ت َ ی َق ْ ق ُ ] ( ع مص ) بی گمان شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). بی گمان دانستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). علم و آگهی یافتن بر چیزی.( از اقرب الموارد ). بایقین شدن. بی گمانی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ): با خود گفتم اگر بر دین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم، همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت می نماید. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ معین

(تَ یَ قُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) بی گمان شدن، یقین داشتن.

فرهنگ عمید

یقین داشتن، بی گمان دانستن، باور کردن، به تحقیق دانستن.

فرهنگ فارسی

یقین داشتن، بی گمان دانستن، باورکردن
۱- ( مصدر ) یقین کردن بی گمان شدن. ۲- ( اسم ) بی گمانی یقین. جمع تیقنات.

ویکی واژه

بی گمان شدن، یقین داشتن.

جملاتی از کلمه تیقن

وتو می‌دانی که در مدت خدمت تو و پیش ازان گوشت نخورده ست؛ مسارعت در توقف دار تا صحت این حدیث روشن گردد، که چشم و گوش بظن و تخمین بسیار حکمهای خطا کند، چنانکه کسی در تاریکی شب، یراعه ای بیند، پندارد که آتش است و بر وی مشتبه گردد، چون در دست گرفت مقرر شود که باد پیموده ست و پیش از تیقن در حکم تعجیل کرده. و حسد جاهل از عالم، و بدکردار از نیکو فعل، و بددل از شجاع مشهور است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم