خرامان به معنای راه رفتن با وقار و زیبایی یا حرکت با ناز و کرشمه است. این واژه به توصیف نوعی حرکت یا رفتار اشاره دارد که همراه با اعتماد به نفس و زیبایی است.
ویژگیها و کاربردها
حرکت با ناز: وقتی کسی به آرامی و با ناز حرکت میکند، این حرکت به عنوان خرامان توصیف میشود.
زیبایی و وقار: این واژه به نوعی از حرکات اشاره دارد که نشاندهنده زیبایی و وقار است، مانند راه رفتن یک فرد در یک مراسم یا رویداد خاص.
شاعرانه: این واژه در ادبیات و شعر نیز به وفور استفاده میشود تا به توصیف زیبایی و لطافت حرکات یک فرد اشاره کند.
خرامان. [ خ ِ ] ( نف، ق ) خرامنده. ( یادداشت بخط مؤلف ). رونده با ناز وتکبر و تبختر. ( ناظم الاطباء ) ( شرفنامه منیری ). خوش رفتار. ( غیاث اللغات ). مختال. ( زمخشری )
(خُ ) (ص فا. ) رونده با ناز و تکبر و تبختر.
۱. خرامنده.
۲. (قید ) در حال خرامیدن.
خرامیدن
۱ - ( صفت ) رونده با ناز و تکبر و تبختر. ۲ - در حال خرامیدن.
اسم: خرامان (دختر) (فارسی) (تلفظ: xa (o) rāmān) (فارسی: خرامان) (انگلیسی: kharaman)
معنی: آن که با ناز و تکبر راه می رود، عشوه کنان، دارای حالت خرامیدن، در حال خرامیدن، به آهستگی و با ناز
قله خرامان با ارتفاع ۳۱۷۵ متر، سرسخت ترین و صعب العبورترین قلهٔ کوهستان پراو بشمار می رود که در سمت شمال قلهٔ قته چرمی قرار گرفته است، صعود به این قله فنی بوده و نیازمند به ابزار می باشد. دور نمای این قله از فراز قلهٔ پراو به شکل قندیل است.
دارای حالت خرامیدن،، در حال خرامیدن، رونده با ناز و تکبر و تبخ. خرامان در زبانمعیار باستان، ممکن است به دو صورت تجزیه گردد، نخست خرا - مان و تعبیر دوم خر - آمان؛ هر دو حالت خَر یا خُر باید خِر تلقی گردد و با این پیشوند ممکن است به معنی حضور گلهای تفسیر گردد مانند هجوم کلاغها یا آهوان.
خرامنده. (يادداشت بخط مرحوم دهخدا)
رونده با ناز و تکبر و تبختر. (ناظم الاطباء)، (شرفنامه منيری)
خوش رفتار. (غياث اللغات)
مختال. (زمخشری).
💡 فشاند از نرگس آن سرو خرامان چو خون خلق، خون دل به دامان
💡 بیامد خرامان ز جای نشست کمر بر میان بست و نیزه بدست
💡 زودتر خاکم کن، ای گردون، مگر بختم بود کان خرامان سرو خوش رفتار بر من بگذرد
💡 خرامان شد چو گل بر تخت آتش به دستی جان به دستی لخت آتش