واژه جاودان به معنای پایداری، ابدیت و همیشگی است. این کلمه بر وجود چیزی دلالت دارد که فناپذیر نیست و تا ابد باقی میماند. این کلمه در واقع به معنای عدم نابودی است و میتواند در ارتباط با مفاهیمی چون زندگی، زمان و حتی اشیاء به کار رود. در زبان فارسی، جاودان هم به عنوان صفت و هم قید استفاده میشود و معانی پاینده، پایدار، همیشگی و از دیرباز را در بر میگیرد. همچنین، جاودانگی به مفهوم زندگی ابدی و عدم مرگ اشاره دارد. به طور خلاصه، جاودان به معنای ماندگاری و پایداری است، چه در مفهوم زندگی و چه در سایر مفاهیم.
جاودان
لغت نامه دهخدا
همه نیکویی پیشه کن گر توان
که بر کس نماند جهان جاودان.فردوسی.چو گشتاسب می خورد بر پای خاست
چنین گفت کای شاه با داد و راست
بشاهی نشست تو فرخنده باد
همان جاودان نام تو زنده باد.فردوسی.که شاه جهان جاودان زنده باد
که ما بازگشتیم پیروز و شاد.فردوسی.ترا جاودان شادمان باد دل
ز درد و ز غم گشته آزاد دل.فردوسی.بشادی زیاد و جز او کس مباد
جهان را جهان دار تا جاودان.فرخی.همی تا جاودان را نام در تازی ابد باشد
ملک محمود را شادی و شاهی جاودان باشد.فرخی ( از آنندراج ).سخنگوی جان جاودان بودنی است
نه گیرد تباهی نه فرسودنی است.اسدی.بدست آور از آب حیوان نشان
بخور زو و پس شاد زی جاودان.اسدی.در این فانی اگرنیکی گزینی
از این فانی برآید جاودانت.ناصرخسرو.باد چون جان جاودان عمرش که من
جان بر او هم جاودان خواهم فشاند.خاقانی.تا طراز ملک را نام است نامش باد و بس
بر طراز ملک نقش جاودان انگیخته.خاقانی.خفته بودم همتم بیدار کرد
این ریاضت جاودان خواهم گزید.خاقانی.نیست جهانم بکار بی در میمون تو
ور بودم فی المثل عمر در اوجاودان.خاقانی.بر دیده خویش چون کبوتر
جز نام تو جاودان مبینام.خاقانی.ندارد جاودان طالع یکی خوی
نماند آب دایم دریکی جوی.نظامی.تو دایم مان که صحبت جاودان نیست
من ار مانم و گر نه باک از آن نیست.نظامی.تا بتوانی خسته مگردان کس را
بر آتش خشم خویش منشان کس را
گر راحت جاودان طمع میداری
میرنج همیشه و مرنجان کس را.عطار.فقر از اینرو فخر آمد جاودان
که بتقوی ماند دستش نارسان.مولوی ( مثنوی ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (قید ) تا همیشه.
۳. (قید ) از مدت ها پیش. * جاویدان
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ( جاوید جاود خواهد جاوید بجاو جاونده جاویده ) جویدن مضغ کردن.
همیشه و دائم
فرهنگ اسم ها
معنی: همیشگی، جاویدان، ابدی، پایدار، ( = جاویدان )
جمله سازی با جاودان
همیشه تا نپذیرد زوال ملک خدای همیشه تا نبود جاودان مگر یزدان
فنا شو خاک و باد اینجا روانه کن از خود تا تو باشی جاودانه
در عشق فنا و محو و مستی سرمایهٔ عمر جاودان است