جامی

نورالدین عبد الرحمن بن احمد بن محمد جامی، که به نام جامی و با لقب خاتم الشعرا شناخته می‌شود، یکی از شخصیت‌های برجسته ادبیات فارسی در سدهٔ نهم قمری است. او شاعر، موسیقی‌دان، ادیب و صوفی معروفی است که آثارش تحت تأثیر گلستان سعدی، به ویژه کتاب مهمش بهارستان، شکل گرفته است. تخلص جامی او به دلیل زادگاهش، یعنی جام، و همچنین ارادتش به شیخ الاسلام احمد جام انتخاب شده است. نسب او از طرف پدر به محمد بن حسن شیبانی، فقیه مشهور حنفی در سدهٔ دوم قمری، می‌رسد. جامی پس از ترک خراسان، در شهر جام به عنوان قاضی مشهور دشتی مشغول به کار شد و در آنجا ماندگار گردید. کودکی و تحصیلات ابتدایی او در خرگرد جام، که در آن زمان یکی از نواحی هرات بود، در کنار پدرش گذشت. در حدود سیزده‌سالگی به همراه پدرش به هرات رفت و در آنجا ساکن شد. او در این شهر به یادگیری و تدریس پرداخت و بخش عمده‌ای از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد. از آن زمان به بعد، به این نام شناخته شد. در آغاز، او در شعر با تخلص دشتی فعالیت می‌کرد، اما بعدها آن را به این نام تغییر داد و دلیل این تغییر را زادگاهش و ارادتش به شیخ الاسلام احمد جام عنوان کرده است.

لغت نامه دهخدا

جامی. ( ص نسبی ) منسوب است به جام که قصبه ای است در نواحی نیشابور. ( انساب سمعانی ).
جامی. ( اِخ ) احمدبن ابی الحسن محمدبن جریربن عبداﷲبن لیث بن جریر شیخ الاسلام... رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمدبن جریر شود.
جامی.( اِخ ) ملاعبداﷲ ملقب به هاتفی. رجوع به هاتفی شود.
جامی. ( اِخ ) نورالدین عبدالرحمن بن احمدبن محمد دشتی. از اساتید مسلم نظم و نثر فارسی در قرن نهم هجری است. رضی الدین عبدالغفور که از خواص شاگردان اوست در شرح احوال وی آرد: «ولادت حضرت ایشان در خرجرد جام بوده است. وقت العشاء ثالث و العشرین من شهر شعبان سنه سبع عشر و ثمان ماءة ( شب بیست و سوم ماه شعبان سال 817 هَ.ق. ) لقب اصلی ایشان عمادالدین و لقب مشهور نورالدین است و اسم ایشان عبدالرحمن و در بیان تخلص خود فرموده اند:
مولدم جام و رشحه قلمم
جرعه جام شیخ الاسلامی است
لاجرم در جریده اشعار
بدو معنی تخلصم جامی است.
وی سبب مولد خود جام و نیز بجهت ارادتی که بشیخ الاسلام احمد جامی ( متوفی در 536 هَ.ق. ) داشته به جامی تخلص کرده است. او در قصیده ای که مختصری از احوال خود را بنظم آورده گوید:
بسال هشتصد و هفده ز هجرت نبوی
که زدز مکه به یثرب سرادقات جلال
ز اوج قله پروازگاه عز و قدم
بدین حضیض هوان سست کرده ام پر و بال.
پدر وی احمدبن محمد دشتی از مردم دشت اصفهان بوده و جد او محمد دختر امام محمد شینانی را در عقد خود داشته و احمد پدر ایشان از او متولد شده است و از آنجا به خرجرد جام رفته اند و جامی در آنجا بدنیا آمده وبه اعتبار موطن اصلی خود ابتدا تخلص به دشتی میکرده و بعدها بجهاتی که ذکر شد به جامی تخلص کرد. مؤلف «رشحات » در باب تحصیلات وی گوید: «چون ایشان در صغر سن همراه والد شریف خود بهرات آمده اند در مدرسه نظامیه اقامت کرده اند و بدرس جنید اصولی که در عربیت ماهر بوده درآمده اند. و مطول را در محضر ایشان تلمذ کردند و پس از آن بدرس مولانا خواجه علی سمرقندی که از بزرگان تلامذه میرسیدشریف جرجانی بوده درآمده و سپس بدرس مولانا شهاب الدین محمد جاجرمی که در سلسله تلمذ به سعدالدین تفتازانی میرسد درآمده و علوم ادب عربی را در محضر اساتید مذکور فراگرفت و پس از آنکه بسمرقند آمد بدرس قاضی زاده که از محققان عصر بود درآمد و بهیأت و نجوم اشتغال پیدا کرد و بمرتبه ای از فضل رسید که شهرت وی همه جا را فراگرفت و در فنون ادبی و علوم عقلی و نقلی و معارف یقینی ماهر گردید». و خود وی در قصیده سابق الذکر گوید:

فرهنگ فارسی

نور الدین عبد الرحمن ابن نظام الدین احمد بن محمد شاعر و نویسنده معروف ایرانی ( و. خرگرد جام ۸۱۷ - هرات ۸۹۸ ه. ق. ) وی بمناسبت مولد خویش ( جام ) و نیز بسبب ارادت باطنی بشیخ الاسلام احمد جامی ( ف. ۵۳۶ ه. ق. ) جامی تخلص کرد.او همراه پدر بهرات و سمرقند رفت و خواجه علی سمرقندی و قاضی زاده رومی کرد و بمرتبه ارشاد رسید و در سلک بزرگان طریقه نقشبندی در آمد. پس از وفات سعد الدین کاشغری که خلیفه نقشبندی بود خلافت این طریقت بدو تعلق یافت و شهرت وی شایع شد و مورد بزرگان عصر گردید. جامی سفری به حج رفت و از راه دمشق وتبریزبهرات بازگشت ( ۸۷۸ ). پادشاه معاصر وی ابو الغازی سلطان حسین بایقراو وزیر عصر امیر علیشیر بود. جامی بزرگترین شاعر و ادیب قرن نهم هجری محسوب میشود. از آثار منظوم اوست: دیوان اشعار ( مشتملبر قصاید و غزلیات و مراثی و ترجیع بند و ترکیب بند و مثنویات و رباعیات ) هفت اورنگ ( شامل هفت مثنوی بتقلید خمسه نظامی بنام: سلسله الذهب سلامان و ابسال تحفه الاحرار سبحه الابرار یوسف و زلیخا لیلی و مجنون خرد نامه اسکندری ) و از تالیفات او بنثر فارسی: نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص نفحات الانس لوایح لوامع شواهد النبوه اشعه اللمعات و بهارستان است.
یحیی

فرهنگ اسم ها

اسم: جامی (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: jāmi) (فارسی: جامی) (انگلیسی: jami) 
معنی: ظرفی از طلا، کاسه، ( جام، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به جام، ( اعلام ) ) نورالدین ابوالبرکات عبدالرحمان بن نظام الدین احمد بن محمد جامی [، قمری]، شاعر، عارف و نویسنده ی ایرانی، مرید و شاگرد نزدیک او عبدالغفور لاری، لقب اصلی او را عمادالدین و لقب مشهور او را نورالدین ذکر کرده است، جامی تحصیلات مقدماتی را نزد پدر خود آموخت بعد از آن در نظامیة هرات به تحصیل پرداخت و نزد افرادی چون خواجه علی سمرقندی و شهاب الدین محمد جاجرمی کسب فیض نمود، علوم لسانی، بلاغی، منطق، حکمت، کلام، فقه، اصول، حدیث، قرائت، تفسیر قرآن، ریاضیات و هیأت فرا گرفت، پس از یادگیری علوم زمان خود عشق به عرفان در دل او پدید آمد و با سلسله ی نقشبندیه آشنا شدو به سعدالدین محمد کاشغری، سپس ناصرالدین عبیدالله ( خواجه احرار ) ارادت ورزید و از آنان پیروی کرد، اما هیچگاه به ارشاد نپرداخت، انتساب جامی به سلسله نقشبندیه تأییدی بر سنّی بودن اوست وی ابتدا «دشتی» تخلص می کرد سپس به مناسبت محل تولدش و ارادتش به شیخ جام تخلص «جامی» را برای خود انتخاب کرد، آثار منظوم و منثور متعددی دارد و دیوانش مشتمل بر قصاید، غزلیات، مثنویات، قطعات و رباعیات است که در اواخر عمر آن را در سه قسمت فاتحه الشباب، واسطه العقد و خاتمه الحیوه تدوین کرد که شامل اشعار دوران جوانی، اواسط زندگی و اواخر حیات اوست، آثار منظوم او غیر از دیوان هفت مثنوی است که به هفت اورنگ مشهور است عبارتند از: سلسله الذهب، سلامان و ابسال، تحفة الاحرار، سبحة الابرار، یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون و خردنامه ی اسکندری و آثار منثور او عبارتند از: نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، نفحات الانس، لوایح، لوامع، شواهد النبوة، اشعة اللمعات و بهارستان، ) بهاءالدین احمد جامی [سدة قمری] شاعر ایرانی، از بازماندگان احمد جام ژنده پیل، اثر او منظومه ی بر وزن لیلی و مجنون نظامی است
 

دانشنامه عمومی

جامی (جماعت). جامی جماعت و شهرکی در شمال غربی تاجیکستان است که در ناحیهٔ ظفرآباد ولایت سغد قرار دارد. جمعیت این جماعت ۳٬۹۴۱ نفر است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] نورالدین عبدالرحمن ابن نظام الدین احمد ابن محمد متخلص به جامی در سال ۸۱۷ هجری قمری در خرجرد جام از توابع خراسان متولد شد. وی بعدها همراه پدرش به سمرقند و هرات رفت و در آن دیار به کسب علم و ادب پرداخت. سپس به سیر و سلوک مشغول و از بزرگان طریقت شد.
او نزد سلطان حسین میرزا بایقرا و وزیر فاضل او امیر علیشیر نوایی تقربی خاص داشت. او در محرم ۸۹۸ هجری قمری وفات کرد و در هرات با احترام فراوان به خاک سپرده شد. از جامی بیش از چهل اثر و تألیف سودمند و گرانبها به جای مانده است. معروفترین آثار او عبارت از هفت مثنوی به نام “هفت اورنگ” است.
[ویکی فقه] جامی (ابهام زدایی). جامی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • احمد جامی ژنده پیل، از بزرگان مشایخ عرفان ایرانی در نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری• عبدالرحمان بن احمد جامی، جامی، نورالدین عبدالرحمان بن احمد، شاعر، ادیب و صوفی نامدار قرن نهم• پیرعلی جامی، پیرْ عَلیِ جامی (زنده در ۹۴۰ق/۱۵۳۳م)، خوش نویس قلم نستعلیق
...

جملاتی از کلمه جامی

جویای می و شکسته جامی چون صبح به باد چیده دامی
پس آنگه دو جامی از آن زهر خورد که میرد بآسانی، اما نمرد
همدم جامیم و با ساقی حریف غیر از این همدم ز همدم فارغیم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال عشقی فال عشقی