جادوگری با دعا و طلسم به عنوان راهی برای تأثیرگذاری بر زندگی دیگران یا تغییر شرایط موجود استفاده میشود. این روشها شامل استفاده از کلمات خاص، نمادها، و اشیاء مقدس است که میتواند انرژیهای خاصی را به وجود آورد یا به سمت هدفی خاص هدایت کند.
تأثیر این نوع جادوگری بر دیگران میتواند متفاوت باشد. برخی معتقدند که این روشها میتوانند احساسات، رفتارها و حتی سلامت افراد را تحت تأثیر قرار دهند. به عنوان مثال، دعاها ممکن است به عنوان ابزاری برای ایجاد آرامش یا جذب انرژی مثبت در نظر گرفته شوند، در حالی که طلسمها ممکن است به منظور جذب عشق، ثروت یا موفقیت به کار روند. اما این تأثیرات به شدت به باور و پذیرش فرد مورد نظر بستگی دارد و ممکن است در برخی موارد هیچ تأثیری نداشته باشد.
عواقب این کار برای طلسمکننده نیز میتواند جدی باشد. انجام این نوع فعالیتها به عنوان عملی خطرناک شناخته میشود که ممکن است به بازخوردهای منفی منجر شود. برخی از افراد بر این باورند که انرژی منفی یا عواقب ناخواستهای از این اعمال به سمت جادوگر بازمیگردد. این عواقب میتواند شامل احساس گناه، اضطراب یا حتی مشکلات جسمی و روحی باشد.
زمانی که ایمی تنها یک نوزاد کوچک بود، والدین او، فرمانروایان خانهٔ آمیتیست در جمورلد هر دو به دست دارک اوپال به قتل رسیدند. او توسط جادوگری به نام سیترینا نجات یافت و سپس همراه با او به سیاره زمین فرار کرد.
در بعضی کشورها در قرن ۲۱ گزارشهایی از آزار و کشتار کسانی که به گفته مسئولان «جادوگر» خوانده میشدند، وجود دارد. عربستان سعودی تاکنون چندین تن را به جرم جادوگری اعدام کردهاست که واپسین نمونههای آن در ماه دسامبر سال ۲۰۱۱ با اعدام یک زن و در ماه ژوئن سال ۲۰۱۲ با اعدام یک مرد به وقوع پیوست.
آئین چانگ سانگ یو در اواخر قرن ۱۹ توسط پادشاه جونگ سان بر اساس رویههای جادوگری و ایجاد بهشت برروی زمین تأکید داشت.
ادریس شاه در هند، و از نسل یک خانواده اشرافی افغانستانی متولد شد. او بیشتر عمرش را در انگلستان سپری کردهاست. نوشتههای اولیه او بیشتر روی سحر و جادوگری متمرکز شدهاست.
در فرهنگ اروپای غربی، جادو با ایدههای دیگری، بیگانه و بدوی گره خوردهاست که نشان میدهد که«یک نشانگر قدرتمند تفاوت فرهنگی» است و به همین ترتیب، یک پدیده غیر مدرن است. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روشنفکران غربی عمل جادوگری را نشانه ای از یک ذهنیت بدوی دانستند و همچنین معمولاً آن را به گروههای حاشیه ای از مردم نسبت میدادند.