تلقی به معنای درک، فهم یا برداشت از یک مفهوم، موضوع یا وضعیت است. این واژه به نحوهای که فرد یا گروهی یک موضوع خاص را میبیند یا تفسیر میکند اشاره دارد. به عبارت دیگر، تلقی میتواند نشاندهندهی نگرش، باور یا قضاوت افراد نسبت به یک موضوع باشد. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است یک رویداد را به شکل مثبت یا منفی تلقی کند، که این برداشت میتواند تحت تأثیر تجربیات، ارزشها و زمینههای فرهنگی او قرار گیرد.
تلقی
لغت نامه دهخدا
تلقی. [ ت َ ل َق ْ قی ] ( از ع، اِمص ) مأخوذ از عربی، ملاقات و پذیرفتن چیزی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(تَ لَ قِّ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) آموختن. ۲ - ملاقات کردن، برخورد کردن. ۳ - (اِمص. ) فراگیری، آموزشی. ۴ - دیدار، برخوردن، پذیرش.
فرهنگ عمید
۲. پذیرفتن.
۳. دریافتن، ادراک کردن.
۴. فراگرفتن چیزی از کسی.
فرهنگ فارسی
ملاقات کردن، دیدارکردن، برخوردکردن، پذیرفتن
۱ -( مصدر ) آموختنفرا گرفتنفرو گرفتن. ۲ - ملاقات کردن برخورد کردن. ۳ - پذیرفتن. ۴ -( اسم ) فرا گیری آموزشی.۵ - دیدار برخورد. ۶ - پذیرش. جمع: تلقیات.
ماخوذ از تازی ملاقات و پذیرفتن چیزی.
جملاتی از کلمه تلقی
و اما کرامت آن بود که زن را مکرم دارد به چیزهایی که مستدعی محبت و شفقت بود، تا چون از زوال آن حال مستشعر باشد به حسن اهتمام امور منزل و مطاوعت شوهر را تلقی کند و نظام مطلوب حاصل شود. و اصناف کرامات در این باب شش چیز باشد:
داستان دربارهٔ یک زن نسبتاً پیر به نام آلیو میباشد که ظاهراً خیلی بداخلاق و کجخلق است اما در واقع وی بسیار آرام و منطقی است و سعی دارد همواره به اطرافیانش کمکهای زیادی بکند اگرچه ظاهر فربینده اش موجب شدهاست که حتی فرزندانش او را یک مادر وحشتناک تلقی کنند و از وی دوری کنند.