واژهی تطوّع در زبان عربی به معنای انجام عملی است که نه فریضه باشد و نه سنت، بلکه به عنوان یک عمل نیابتی یا مستحبی غیرالزامی انجام میشود. این مفهوم در متون کهن فارسی و فرهنگهای لغت بهگونهای دقیق تعریف شده که بر داوطلبانه و غیراجباری بودن آن تأکید دارد. به عنوان نمونه، در کتابهایی چون تاجالمصادر بیهقی، مهذبالاسماء و منتهیالارب بر این معنا تصریح شده که تطوّع، نوعی طاعت اختیاری است و فرد بدون آنکه الزام شرعی داشته باشد، آن را به قربت الاهی انجام میدهد.
در متون ادبی و تاریخی فارسی نیز کاربرد این واژه بهکرات دیده میشود. برای مثال، در سندبادنامه آمده است: هر ساعت به طاعت مشغول شدی و نافلهای و تطوّعی برآوردی که نشان میدهد تطوّع در کنار نوافل، به عنوان عبادتی فراتر از واجبات، مورد توجه بوده است. همچنین در گلستان سعدی اشاره شده: یکی در مسجد سنجار به تطوّع بانگ نماز گفتی که بیانگر انجام نماز مستحبی به صورت خودخواسته و در فضایی معنوی است.
یکی از مصادیق مشهور تطوّع، صلاة التطوّع یا نماز نافله است که در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژهای دارد. این نمازها اگرچه فریضه محسوب نمیشوند، اما نشاندهندهی اشتیاق فرد به تقرب جستن به درگاه الاهی هستند. افزون بر این، در برخی منابع، تطوّع به معنای توانایی و ظرفیت درونی فرد برای انجام کارهای نیک نیز به کار رفته که بیانگر جنبهای اخلاقی و انسانی از این مفهوم است.