ترحیب

این واژه از ریشه‌ی عربی «رَحَّبَ»، به‌صورت مصدری به‌معنای «مرحبا گفتن» و خوش‌آمد گویی است. این واژه در متون کهن فارسی و فرهنگ‌های لغت، همچون تاج‌المصادر بیهقی، دهار، آنندراج، منتهی‌الارب و ناظم‌الاطباء با همین معنا ثبت شده و بر بیان گرم و پذیرایی از مهمان یا تازه‌وارد دلالت دارد. در متون ادبی و تاریخی فارسی، ترحیب همواره به‌عنوان بخشی از آداب پذیرایی و ابراز احترام به کار رفته است. برای نمونه، در سندبادنامه آمده است: دید بنواخت و تقریب و ترحیب ارزانی داشت» که نشان‌دهنده‌ی ترکیب رفتار محبت‌آمیز، نزدیکی و خوش‌آمدگویی است. همچنین در ترجمه‌ی تاریخ یمینی بر انجام ترتیب و ترحیب و اکرام و انعام به‌عنوان نشانه‌های تکریم و پذیرایی شایسته تأکید شده است.

این مفهوم، در کنار واژه‌هایی مانند تقریب (نزدیک کردن و محبت)، اکرام (احترام گذاشتن) و انعام (بخشش)، نمایانگر فرهنگ غنی مهمان‌نوازی و توجه به شئون اجتماعی در تمدن اسلامی ایرانی است. نمونه‌ی دیگر آن در توصیف استقبال از پسر شاه شار در دربار سلطان آمده است: «پسر او شاه شار به خدمت تخت سلطان آمد و از تقریب و ترحیب بهره‌ی تمام یافت» که برخورداری کامل از نزدیکی و خوش‌آمدگویی را می‌رساند.

لغت نامه دهخدا

ترحیب. [ ت َ ] ( ع مص )مرحبا گفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( آنندراج ).مرحبا گفتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ) ( از المنجد ):... دید بنواخت و تقریب و ترحیب ارزانی داشت. ( سندبادنامه ص 298 ). اگر این عزیمت بنفاذ رسانی... هر آنچه توقع افتد از ترتیب و ترحیب و اکرام و انعام... درباره تو به اتمام رسد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 264 ). پسر او شاه شار بخدمت تخت سلطان آمد و از تقریب و ترحیب بهره تمام یافت. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 340 ).
پس سلامش کرد گرم آن اوستاد
جست از جا، لب بترحیبش گشاد.مولوی.|| فراخ گردانیدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): رحب بالرجل ترحیباً؛ قال له مرحبا. رحب به؛ دعاه ُ الی الرحب و السعة. ( لسان العرب ). || فراخ گردانیدن مکان را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || خواندن کسی را به سوی فراخی. ( شرح قاموس ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (مص م. ) خوشامد گفتن.

فرهنگ عمید

۱. مرحبا گفتن، خوشامد گفتن.
۲. جا را فراخ گردانیدن.

فرهنگ فارسی

مرحباگفتن، خوش آمدگفتن، جارافراخ گردانیدن
۱- ( مصدر ) مرحبا گفتن خوشامد گفتن. ۲- جارا فراخ کردن. ۳- ( اسم ) خوشامد گویی. جمع: ترجیبات.

ویکی واژه

خوشامد گفتن.

جمله سازی با ترحیب

راستی را نیک توجیهی بترحیبم بگفت آنچنان کآید ز ذات پاک هر نیکو خصال
همیشه پایه قدرت بر آن مثابت باد که قدرگیرد گردون از او به یک ترحیب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گودوخ
گودوخ
پاداش
پاداش
فوت جاب
فوت جاب
فال امروز
فال امروز