بنشت

ویکی واژه

[bonesht]
یکی از نام‌های خدا
بن آفرینش

جمله سازی با بنشت

بنشت و به های های بر من بگریست کزدست چنین کسی تو چون خواهی زیست؟
هاینز همچنین توانست دو بار در مسابقه وین-رابنشتاین-گرستن-وین برنده شود.
برجستم و دویدم و پرسیدمش خبر بنشتم و نشاندم و بوسیدمش جبین
از دل روشن برای روی چون تو دلبری همچو خون از رگ برون کردم بنشتر آینه
شمع بنشت زباد سحری خیز ندیم که ز فردوس نشان می دهد انفاس نسیم
سر و قد نوخیزش بنشت مرا در دل نه دل که به جان شیند سروی که چنین خیزد