این کلمه در زبان فارسی بسته به زمینه استفاده، میتواند به دو مفهوم اصلی اشاره کند:
سوزن کوچک فلزی برای وصل کردن اشیای نازک به هم
در این معنا، سنجاق به یک ابزار فلزی کوچک و باریک گفته میشود که معمولاً از جنس فلز ساخته شده و شبیه به یک سوزن است. این وسیله برای اتصال دو یا چند تکه پارچه، کاغذ یا اشیای نازک به یکدیگر به کار میرود. سنجاقها انواع مختلفی دارند، از جمله مدلهای ساده که به صورت مستقیم و بدون قفل هستند و مدلهای قفلی که دارای مکانیزمی برای بسته شدن و ایمنی بیشتر هستند.
گیرهای برای نگهداشتن مو در زنان
معنای دوم سنجاق به گیره یا کلیپی اشاره دارد که برای مرتب کردن و نگه داشتن موها استفاده میشود. این نوع سنجاقها انواع مختلفی دارند و میتوانند از جنس فلز، پلاستیک یا مواد دیگر ساخته شده باشند. به کمک این ابزار زنان موهای خود را به شکلهای مختلف مرتب میکنند، از جمله جمع کردن موها به پشت سر، ایجاد مدلهای خاص یا ثابت نگه داشتن مو در جای خود. این ابزار گاهی به عنوان زیورآلات نیز مورد استفاده قرار میگیرند و در طرحها و رنگهای مختلف به بازار عرضه میشوند.
هنگفت بد آن جامه خمیده شد آن سنجاق چون در دل کج طبعان اندرز خردمندان
یک سوزن و یک سنجاق بودند به سوزندان مانند دو تن عیار افتاده به یک زندان
کندن مکرر پوست که به ضایعات پوستی منجر میشود. این افراد پوست صورت، دست یا بازو را بیش از سایر نواحی بدن میکنند و اعضای بدن خود را دچار ضایعه می نمایند. همچنین این افراد پوست سالم، پوست ناهموار، جوش یا پینه یا زخمهای ناشی از کندنهای قبلی را نیز میکنند. فرد مبتلا این کار را با استفاده از ناخن، موچین، سنجاق ته گرد یا اشیای نوک تیز انجام میدهد و در برخی موارد با فشردن و مالیدن و گاز گرفتن پوست خود را میکند. این رفتار چند ساعت در روز انجام میشود و ماهها یا سالها ادامه می یابد.
سنجاق به سوزن گفت کار تو در اینجا چیست وز بهر چه خسبیدی اندر دل سوزاندان
احمد شاملو در سال ۱۳۳۹ مدتی سردبیری هفتهنامه فردوسی را به عهده گرفته بود. او مجله را به شکل و اندازهای غیر از معمول مجله فردوسی درمیآورد و سنجاق ناشده و روزنامهوار به دست خواستاران میرساند. او بخشی از صفحات هفتهنامه را به چاپ نوشتههای پژوهشگران فرهنگ مردم، تحت عنوان «کتاب کوچه» اختصاص داده بود.