دمساز

تعریف و معنا:

همدم و همراز: دمساز به معنای کسی است که در کنار دیگران قرار دارد و با آن‌ها هم‌صحبت و هم‌نوا است. این واژه به روابط نزدیک و صمیمانه اشاره دارد.

مترادف‌ها:

همدم: به معنای همراه و دوست.
همراز: به معنای کسی که رازها و افکار خود را با او در میان می‌گذارند.
هم‌صحبت: به معنای کسی که با او صحبت می‌شود و گفتگو برقرار می‌شود.
هم‌نشین: به معنای کسی که در کنار دیگران نشسته و وقت می‌گذراند.
موافق: به معنای کسی که با دیگران هم‌نظر و هم‌راستا است.
سازگار: به معنای تطابق و هماهنگی با دیگران.
دمخور: به معنای کسی که در معاشرت و ارتباط نزدیک با دیگران است.

کاربردها:

در ادبیات و شعر: واژه دمساز به عنوان یک صفت برای توصیف روابط دوستانه و صمیمانه بین افراد استفاده می‌شود. شاعران از این واژه برای بیان احساسات مشترک و هم‌سویی در روابط انسانی بهره می‌برند.

لغت نامه دهخدا

دمساز. [ دَ ] ( نف مرکب ) دردآشنا. هم آهنگ. سازگار. سازوار. موافق. ( یادداشت مؤلف ). موافق و هم آهنگ و همساز. ( ناظم الاطباء ). همنفس و همراز. ( انجمن آرا )( آنندراج ). موافق به مدعا.

فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) ۱ - همدم، همراز. ۲ - موافق، سازگار.

فرهنگ عمید

همدم، همراز، هم صحبت، همنشین، موافق، سازگار، دمخور.

فرهنگ فارسی

همدم، همصحبت، همراز، همنشین، موافق، سازگار
( صفت ) ۱ - همدم همراز مصاحب هم صحبت. ۲ - موافق سازگار.

ویکی واژه

همدم، همراز.
موافق، سازگار.

جملاتی از کلمه دمساز

او در سال ۱۳۰۱ خورشیدی (۱۹۲۲ میلادی) در نجف‌آباد، استان اصفهان در خانواده‌ای کشاورز متولد شد. پدرش حاج علی، کشاورز ساده‌ای بود که در کنار کار روزانه‌اش با کتاب و کتابخانه دمساز بوده و نیز معلم اخلاق و مدرس قرآن بود. منتظری از هفت سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد و در ۱۲ سالگی به حوزه علمیه اصفهان وارد شده و در ۱۹ سالگی برای ادامهٔ تحصیل به قم رفت.
در همین سالهای فقر خانواده و نیز از مدتها پیش از آن، صفورا که دختر روستا و کار و رنج بوده، در خانه شوهر نیز تن نیاسوده و تا شوهرش از دنیای دیوانگی و سرگشتگی روحی به خانه بازآید، با چرخه نخ بازکنی قالیبافی، دمساز بوده است.
گفت تا جانست با دمساز خویش کی توانم گفت هرگز راز خویش
چون نیست محرمی که زنم پیش او دمی دمساز اشک و همدم آهی نشسته ام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم