خطف

واژه‌ی خَطْف در زبان عربی به معنای ربودن، قاپیدن یا به سرعت گرفتن چیزی است. در فرهنگ‌لغت دهخدا، خَطْف به معنای بهی، بهبودی، شفا و علاج نیز آمده است، اما این کاربرد کمتر رایج است. در کاربرد معمول، خَطْف به معنای ربودن یا گرفتن چیزی به سرعت و بدون اجازه است. بنابراین، اگر کسی از شما بپرسد خَطْف چیست، می‌توانید به او بگویید که این واژه به معنای ربودن یا قاپیدن چیزی به سرعت است. به‌عنوان مثال، در یک زمینه‌ی مذهبی یا عرفانی، ممکن است در مورد طلسم خَطْف صحبت شود که به معنی قاپیدن دل معشوق یا شیفته‌کردن اوست. در این زمینه، خَطْف به معنای ایجاد جاذبه و کشش قوی و ناگهانی نسبت به فرد دیگر است. بنابراین، معنای دقیق خَطْف به زمینه و سیاق آن بستگی دارد، اما به‌طور کلی به معنای ربودن، قاپیدن یا گرفتن چیزی به سرعت است.

لغت نامه دهخدا

خطف. [ خ َ ] ( ع مص ) ربودن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از تاج المصادر بیهقی ). منه: خطف الشیی خطفاً. || خیره گردانیدن برق بینایی را. ( منتهی الارب )( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه: خطف البرق الحجر. ( منتهی الارب ). || استراق سمع کردن شیطان. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). منه: خطف الشیطان السمع؛ استراق سمع کرد شیطان. || کندن از جایی. برداشتن از جایی چنانکه کاروان یا کشتی می کند. ( یادداشت بخط مؤلف ). ثم تخطف المراکب - ای تقلع - الی بحر هرکند. ( اخبار الصین و الهند ص 8 سطر 5 ). فاذا عبی المتاع بسیراف استعذبوا منهاالماء و خطفوا و هذه لفظة یستعملها اهل البحر یعنی یقلعون الی موضع یقال له مسقط. ( اخبار الصین و الهندص 7 سطر 10 ). فتخطف المراکب منها الی بلاد الهند و تقصد الی کولم ملی. ( اخبار الصین و الهند ص 8 سطر10 ).
خطف. [ خ ُ ] ( ع اِ ) بهی. بهبودی. شفا. علاج. ( یادداشت بخط مؤلف ). منه: مامن مرض الاوله خطف؛ نیست آزاری که مر او را بهی و شفا نیست. ( یادداشت بخط مؤلف ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(خَ ) [ ع. ] (مص م. ) ۱ - ربودن، به سرعت ربودن چیزی. ۲ - خیره کردن برق چشم را.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ربودن بسرعت ربودن چیزی را. ۲ - خیره کردن برق چشم را.
بهی بهبودی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خَطِفَ: ربود(خطف به معنای قاپیدن چیزی به سرعت، و دزدیدن آن است)
معنی تَخْطَفُهُ: او را بربایند(خطف: قاپیدن و گرفتن چیزی به سرعت)
معنی نُتَخَطَّفْ: ربوده می شویم(خطف به معنای قاپیدن چیزی به سرعت، و دزدیدن آن است)
معنی یَخْطَفُ: برباید (خطف به معنای قاپیدن چیزی به سرعت، و دزدیدن آن است)
معنی یُتَخَطَّفُ: مورد دستبرد قرار می گیرند(خطف به معنای قاپیدن چیزی به سرعت، و دزدیدن آن است)
معنی لَمْحِ: نظر کردن فوری و به عجله (لمح بصر یعنی چشم برهم زدن، که آن را خطف البصر نیز میگویند )
معنی یَتَخَطَّفَکُمُ: که شما را بربایند(خطف به معنای قاپیدن چیزی به سرعت، و دزدیدن آن است.حرف لام در انتهای آن به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدیددار کلمه بعد حرکت گرفته است)
تکرار در قرآن: ۷(بار)
ربودن. راغب می‏گوید: خطف و اختطاف به سرعت اخذ کردن است. در اقرب آمده «خطفه خطفاً:استلبه بسرعة». نزدیک است برق چشمهایشان را برباید. چون برق زدن به سرعت انجام می‏گیرد لذا «یخطف» آمده است گوئی برق، چشم را می‏رباید. گفتند: اگر از هدایت پیروی بکنیم از شهر خویش ربوده می‏شویم دیگران با قتل و غارت و اسارت ما را از بین می‏برند. * عادت عرب قتل و غارت و دزدی بود ولی اهل مکّه به احترام کعبه از این گرفتاریها در امان بودند. غارتگران اطراف حرم را غارت می‏کردند ولی به حرم جسارت روا نداشتند، آیه شریفه در مقام تذکّر این موهبت می‏گوید: آیا ندانستند که ما حرم را محلّ امن قرار دادیم و مردم از اطراف اهل مکّه بوسیله غارتگران ربوده می‏شوند با این حال آیا اینها به باطل و بتان ایمان آورده و به نعمت آورده و به نعمت خدا کفر می‏ورزند؟!. * «خطفة» مصدر است به معنی ربودن یعنی مگر آن کس که برباید ربودن معهود پس شهاب نافذی از پی او شود. بیضاوی می‏گوید: چون مراد از خطفه استراق سمع از ملائکه است لذا با الف و لام آمده است. چ‏ بهتر است بگوئیم تاء «خطفة» برای قلّت و الف و لام آن برای عهد است یعنی بر باید وختصر از ملاء اعلی را...

ویکی واژه

ربودن، به سرعت ربودن چیزی.
خیره کردن برق چشم را.

جمله سازی با خطف

برق را خو یخطف الابصار دان نور باقی را همه انصار دان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال فرشتگان فال فرشتگان