ژو

ژو

ژو یک واژه با ریشه فرانسوی است که در آشپزی بکار می رود. به معنای آب گوشت یا عصاره همانند سس که از آب گوشت یا مرغ تهیه شده و برای طعم دهی به غذاها استفاده می شود. ژو در معنی ژولیده هم است مثل وقتی که کسی خیلی نامرتب و به هم ریخته باشد.

  • صلاح موی ژولیده به سر داد پس آنگه تاج را بر فرق بنهاد
  • دلیران ز قلعه برون آمدند بدان لشکر دیو واژون زدند
  • همی‌رفت خون ازتن خسته مرد لبان پر ز باد و رخان لاژورد
  • سنانهای الماس در تیره گرد چو آتش پس پردهٔ لاژورد

لغت نامه دهخدا

ژو. [ ژَ /ژُو ] ( اِ ) دریا بود. ( لغت نامه اسدی ):
مرد ملاح تیز اندک رو
راند بر باد کشتی اندر ژو.عنصری.
ژو. ( اِخ ) نام قلعه دوب در مرز فرانسه و سویس در چهارکیلومتری پونتارلیه.
ژو. [ ژُوْ ] ( اِخ ) پُل. نام مورخ ایتالیائی. مولد کُم ( 1483-1552 م. ).

فرهنگ معین

(ژُ ) (اِ. ) دریا.

فرهنگ عمید

دریا: مرد ملاح تیز اندک رو / راند بر باد کشتی اندر ژو (عنصری: ۳۶۹ ).

فرهنگ فارسی

دریا
نام قلعه دوب در مرز فرانسه و سویس در چهار کیلومتری پونتارلیه.

دانشنامه عمومی

ژواو آلوس دِ اسیس سیلوا ( پرتغالی: João Alves de Assis Silva؛ زادهٔ ۲۰ مارس ۱۹۸۷ ) که با نام ژو یا ژواو آلوس شناخته می شود، بازیکن سابق فوتبال اهل برزیل است. 
او در ۲۶ فوریه ۲۰۲۳ از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. 
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به کورینتیانس، زسکا مسکو، منچستر سیتی، اورتون، گالاتاسرای، اینترناسیونال، اتلتیکو مینیرو، الشباب، جیانگسو سونینگ و ناگویا گرامپوس اشاره کرد. 
او بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ توانسته ۲۰ بازی برای تیم ملی فوتبال برزیل انجام دهد و ۵ گل به ثمر رسانده. 

ویکی واژه

دریا: مرد ملاح تیز اندک رو/ راند بر باد کشتی اندر ژو. عنصری.
مذکر او. خطاب ‍‍‍‍سوم شخص مفرد مذکر.
ژو

جملاتی از کلمه ژو

ز اقبال جنون، فیض سعادت می توان بردن به سر ژولیده مویم، سایهٔ بال هما دارد
می‌رسد آخر زسعی آمد ورفت نفس باد دامانی‌ که فرش خانه واژون می‌کند
دران ژولیده مویش مانده پنهان برون ناید ز ظلمت آب حیوان
ژولیده موی، بر سر ما تاج خسروی ست شوریده را به افسر دارا چه حاجت است؟
در ۲۴ ژوئیهٔ ۱۹۵۴ در ایروان به دنیا آمد و از دانشگاه دولتی ایروان فارغ‌التحصیل شد. وی در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۷ در سن ۶۳ سالگی در ایروان درگذشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم