چوم ابزاری است که از چوب ساخته شده و به شکل نیمکتی طراحی شده است. این وسیله دارای دو غلطک میباشد که بر روی هر کدام دندانههای چوبی نصب شده است. چوم به وسیلهی گاو یا اسب کشیده میشود و هنگام حرکت بر روی مزارع گندم، عملکردی برای خرد کردن ساقهها دارد و در نتیجه، دانهها را از کاه تفکیک میکند. به عبارت دیگر، این دستگاه به صورت باری بر روی اسب قرار میگیرد و با وزن فرد نشسته بر آن، بر روی خوشههای گندم حرکت میکند و به تدریج دانهها را از خوشهها جدا میسازد. از آنجا که این ابزار در مناطق مختلفی مانند خراسان مورد استفاده قرار میگیرد، در اصطلاح عامیانه به آن گردونه نیز گفته میشود. چوم نه تنها به تسهیل فرآیند برداشت گندم کمک میکند، بلکه به عنوان یک وسیله سنتی و کارآمد در کشاورزی ایران، نقش مهمی در تاریخ و فرهنگ کشاورزی این منطقه ایفا کرده است.
چوم
لغت نامه دهخدا
چوم. ( اِ ) چربی و پیه و شحم. ( ناظم الاطباء ). اما جای دیگر دیده نشد.
چوم. ( اِخ ) دهی است از دهستان کوارج بخش حومه شهرستان اصفهان. 105 تن سکنه دارد. از زاینده رود آبیاری میشود. محصول عمده اش غلات، ذرت و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
افزاری است از چوب و آن چون نیمکتی است و در زیر دو غلطک دارد و بر هر غلطک جایبجای دندانههای چوبی نصب شده است و به گاو و یا اسب کشیده شود و چون بر ساقههای گندم حرکت کند، خرد کند و کاه از دانه جدا سازد. «آلتی است از چوب که به اسب بسته میشود، آدمی بر آن مینشیند تا سنگین شود و از حرکت اسب و گردش آن آلت روی خرمن دانه از خوشه به تدریج جدا میشود». (فرهنگ نظام). اسبابی است که ساقه گندم را خرد میکند. و در تداول مردم خراسان گردونه گویند. جَنجَل (در تداول مردم روستاهای قزوین).
چربی و پیه و شحم.
[اصفهانی] در شهرستان های نجف آباد و سیرجان کرمان کاربرد دارد. و معانی مختلفی میتوان از آن برداشت کرد: نمیدانم، ندانستن - اولی: سلام یدالله کوجاس (کجاست)؟ - دومی: چوم تا ده دقیقه پیش اینجا بود و رفت. ابراز بیخیالی، عدم پاسخ قطعی به یک پرسش - هوا هم امروز سرد شده! - چوم! (یعنی واسم مهم نیست!) سرمازدگی _ اولی: سلام چه خبر از باغ؟ _ دومی: دیشب همه گل بادومها رو چوم زده (تمام شگوفه بادم ها را سرمازده)
دهی است از دهستان کوارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان. ۱۰۵ تن سکنه دارد. از زایندهرود آبیاری میشود. محصول عمدهاش غلات، ذرت و پنبه است.
جمله سازی با چوم
زاهدا از کف بنه تسبیح را کن حمایل همچومن زنار عشق
بسته در شش جهات و پنج حس است از برون چون زراز درون چومس است