نشاط

نشاط

نشاط به معنای شادی، سرزندگی و خوشحالی روح است. این واژه به حالت و احساسی اشاره دارد که فرد در آن احساس شادابی، انرژی و سبکی می‌کند. نشاط می‌تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند محیط، روابط اجتماعی، و وضعیت روانی فرد قرار گیرد.

میوه‌هایی مانند موز و توت‌ها، سبزیجاتی مانند اسفناج و هویج، مغزها و دانه‌هایی مثل بادام و گردو، و پروتئین‌هایی مانند ماهی‌های چرب و تخم‌مرغ نشاط‌ آور هستند. این مواد غذایی به بهبود خلق و خو، افزایش انرژی و کاهش استرس کمک می‌کنند. همچنین، نوشیدنی‌هایی مانند چای سبز و آب نیز نقش مهمی در حفظ نشاط و سرزندگی دارند.

لغت نامه دهخدا

نشاط. [ ن َ ] ( ع اِمص ) خوشی. شادمانی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کاغک. کروژ. ( فرهنگ اسدی ). خرمی. سرور. شادی. طرب. خرسندی. ( ناظم الاطباء ). سرزندگی. دل زندگی. زنده دلی. خوشدلی. هِزّه. رامش. اریحیت. مقابل کسل. ( یادداشت مؤلف )

فرهنگ معین

(نِ ) [ ع. ] (اِمص. ) شادمانی، خوشی، سبکی.

فرهنگ عمید

۱. شادی، خوشی، خوشحالی.
۲. [قدیمی] میل، اراده.
۳. [قدیمی] سبکی و چالاکی.

فرهنگ فارسی

میرزا عبدالوهاب ملقب بمعتمد الدوله و متخلص به نشاط اصفهانی ( و. ۱۱۷۵ ه.ق. ۱۷۶۱ م.- ف. ۱۲۴۴ ه.ق.۱۸۲۸ م. ) شاعر عهد قاجاریه. وی از سال ۱۲۱۸ ه.ق. ببعد در تهران میزیست و در دربار فتحعلیشاه قاجار صاحبدیوانی رسائل را بعهده داشت. نشاط در خط و انشائ و اطلاع از فنون ادب مشهور بود. مجموعه آثارش بنام [ گنجینه ] شامل پنج [ درج ] حاوی منشات و قصاید و غزلیات و قطعات و مثنویهای دلکش چند بار بطبع رسیده. نشاط از جمله بزرگترین شاعران آغاز دوره قاجار است و اثرنهضت بازگشت ادبی در اشعار وی بکمال آشکار است.
شادمانی کردن، سبکی وچالاکی، شادی، خوشی، خوشحالی
۱ - ( مصدر ) سبکی وچالاکی یافتن برای اجرای امور.۲ - شادی یافتن.۳ - ( اسم ) سبکی چالاکی.۴ - شادی خرمی: چون ازنشاط نورتوکوران همی بیناشوند تاازخوشی راه تورهوارگرددلنگها. ( دیوان کبیر۱۸:۱ ) یانشاط چیزی کردن.میل شخص بدان کشیده شدن بدان رغبت داشتن: چون بگرمی رسیدتابش مهر برسرماروانه گشت سپهر مرغ باسایه همنشستی کرد اندک اندک نشاط پستی کرد. ( هفت پیکر.چا.ارمغان ۱۵۸ ) یانشاط چیزی ازخاطرکسی برزدن.نشاط آن کردن بدان رغبت یافتن: در آن ولانشاط شکارازخاطربزرگوارصاحب قران کامگارسر برزد. توضیح نشاط که اغلب بکسراول خوانده میشودبفتح است.
محمد تقی بیگ دهلوی از پارس گویان قرن یازدهم هندوستان است و به روایت مولف صبح گلشن در عهد عالم گیر می زیسته.

فرهنگ اسم ها

اسم: نشاط (دختر، پسر) (عربی) (تلفظ: ne (a) šāt) (فارسی: نشاط) (انگلیسی: neshat)
معنی: شادی، خوشی، سرزندگی، شوق، ( در قدیم ) میل، عزم

ویکی واژه

allegria
شادمانی، خوشی، سبکی.

جملاتی از کلمه نشاط

اکتینیدیا پلی‌گاما (معروف به پودر گربه یا تاک نقره‌ای) گونه‌ای از سرده اکتینیدیا است که در کشور چین شاخه‌های کوچک و برگ‌های جوان این گیاه بالارونده قرن‌ها به عنوان آرام بخش گربه سانان در باغ وحشها استفاده می‌شد. پودر این گیاه به ساکی افزوده می‌شود تا خاصیت نشاط آور داشته باشد.
با این حال، این نظرات مورد توافق همهٔ موسیقی‌دانان ایرانی نیست، چنان‌که برونو نتل در مصاحبه با نوازندگان ایرانی به کسانی برخورده که دشتی را شاد و با نشاط توصیف می‌کرده‌اند.
شهر پیرانشهر در کنار شهرهایی مانند بوکان، زاهدان، اراک، مریوان، ایلام و رشت در زمره شهرهایی قرار دارد که به لحاظ مادی و ساختمانی نوبنیاد می‌باشند، اما از نظر اجتماعی شهری است با ریشه در قرن‌ها تاریخ گذشته و همواره پایدار و برقرار و رو به آینده؛ و علی‌رغم همه محرومیت‌ها بانشاط و امیدوار به آینده بهتر.
روزنامه‌نگاران به منظور جالب‌تر و پرنشاط‌تر کردن تیترهای خبری و مقاله‌ها از اصطلاح‌ها زیاد بهره می‌برند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم