مقنن

لغت نامه دهخدا

مقنن. [ م ُ ق َن ْ ن ِ ] ( ع ص ) قانون برآرنده و قانون شناس. ( غیاث ) ( آنندراج ). قانون آور وقانون گذار. ( ناظم الاطباء ). واضع قانون. قانون گذار. آیین گر. شارع. صادع. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مقنن قوانین؛ برقرارکننده قوانین. ( ناظم الاطباء ).
مقنن. [ م ُ ق َن ْ ن َ ] ( ع ص ) آراسته شده و مرتب شده با قانون. مقننه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ قَ نِّ ) [ ع. ] (اِفا. ) قانونگزار.

فرهنگ عمید

قانون گذار، قانون شناس.

فرهنگ فارسی

قانونگذار، قانون شناس
( اسم ) واضع قانون.
ماخوذ از تازی آراسته شده و مرتب شده با قانون. مقننه.

ویکی واژه

مغنن
آنچه قانون برای آن وضع شده.
قانون‌گذار
مغنن ممکن است اشاره به پیاده شدن مغ از مَرکب جهت تفتیش یا بازرسی جایی باشد؛ این اصطلاح در زبان معیار باستان، با مغنی همسان بوده است.

جمله سازی با مقنن

موقعیت آناتولی سابچاک به عنوان "شخصیت برجسته" شهر هرگز غیرقابل انکار نبود. او با شعار دموکراسی، همراه با تمایل به روش‌های مدیریتی استبدادی، که منجر به تنش‌های بی‌پایان با قدرت مقننه محلی می‌شد، ترکیب جدیدی از سیاست را در حکومت روسیه ایجاد کرد. سابچاک عاشق سخنرانی و نمایندگی بود.
پیغمبر ما صلی الله علیه و آله بمکتبی نرفته و ابجدی ناخوانده، معلم علوم اولین و آخرین بود و مقنن رسوم دنیا و دین.
قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیر نظر «ولایت مطلقه امر و امامت امت» اداره می‌گردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.
در ایالت واشینگتن، قوه مقننه ایالت واشینگتن قوه‌ای دومجلسی است. قوه مقننه ایالت واشینگتن متشکل از مجلس نمایندگان و مجلس سنا می‌باشد. ایالت واشینگتن به ۴۹ حوزه‌های انتخابیه با جمعیت مساوی تقسیم شده‌است و هر منطقه دو نماینده برای مجلس نمایندگان و یک نماینده برای سنا انتخاب می‌کند.
در سال ۱۸۷۰، قوه مقننه، با حمایت فرماندار هنری هانتلی‌هایت، هیئت کمیسیونرهای ماهی را ایجاد کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال پی ام سی فال پی ام سی فال کارت فال کارت فال انبیا فال انبیا