کلمه لذیذ در زبان فارسی به معنای خوشمزه و دلپذیر است و بهویژه برای توصیف غذاها و خوراکیها به کار میرود. این واژه به عنوان یک صفت عمل میکند و میتواند برای توصیف اسمها مورد استفاده قرار گیرد. برای تأکید بر لذیذ بودن، میتوان از قیدهایی مانند بسیار، خوشمزه و عالی بهره برد. این واژه قابلیت ترکیب با اسمهای مختلف را دارد و همچنین میتوان از معادلهایی چون خوشمزه استفاده کرد، هرچند که هر یک ممکن است در زمینههای متفاوت معنای خاصی داشته باشند. این کلمه در مکالمات روزمره و همچنین در نوشتار رسمی و غیررسمی کاربرد دارد و از نظر سطوح ادبی هیچ محدودیتی ندارد. واژههای دیگری مانند خوشمزه، مزهدار، چیز لذیذ، خوشخوراک، شیرین، دلپذیر، شهوتانگیز، جالب، زیبا، مورد پسند، خوشگوار، مطبوع طبع، باب دندان، دندانمزه، مطبوع به ذائقه، لذتبخش، فرحبخش و مغتنم نیز میتوانند به عنوان مترادفهای این کلمه به کار روند.
لذیذ
لغت نامه دهخدا
لذیذ. [ ل َ ] ( ع ص ) بامزه. ( منتهی الارب ). خوش خوار. خوش خواره. خوشمزه. مزه ناک. ( دهار ). مزه دار. خوش خوراک. خوش. خوش طعم
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- خوشمزه خوش طعم خوش خوار: خوان بزرگان اگر چه لذیذ است خورد. انبان خود با لذت تر.
جملاتی از کلمه لذیذ
پیکان آبدار تو چون میوه بهشت گردیده است زخم مرا در دهان لذیذ
چه بسازی چه بسوزی سازیم چه ولا و چه بلای تو لذیذ
زانسان که بوسه از لب دلبر بود لذیذ خوردن شراب ناز ز ساغر بود لذیذ