قین واژهای است که در زبان فارسی معانی متعددی دارد. این کلمه به معنای آهنگر و صنعتگر به کار میرود و نشاندهنده مهارت و توانایی در کار با فلزات است. آهنگری از دیرباز به عنوان یکی از حرفههای پایهای و مهم در جامعه شناخته شده است، زیرا صنعتگران این حوزه نقش مهمی در تولید ابزار و مصنوعات فلزی ایفا میکنند. علاوه بر این، قین میتواند به معنای بنده و برده نیز به کار رود، که در این حالت به روابط اجتماعی و اقتصادی در تاریخ اشاره میکند. این واژه همچنین به مفهوم آراستن و زینت دادن نیز مرتبط است، که نشاندهنده زیبایی و توجه به جزئیات در زندگی روزمره است. به طور کلی، قین نه تنها به یک حرفه یا شغل اشاره دارد، بلکه به ابعاد مختلف زندگی انسانی و اجتماعی نیز پرداخته و نشاندهنده تنوع و غنای فرهنگ و زبان فارسی است.
قین
لغت نامه دهخدا
قین. [ق َ / ق ِ ] ( ترکی، اِ ) شکنجه. عذاب. ( فرهنگ فارسی معین ): هر کس را از محل اختفاء بیرون میکشیدند، بعد از قین و شکنجه و اخذ مال همان شربت شهادت می چشانیدند. ( فرهنگ فارسی معین از عالم آراء ص 413 ).
قین. [ ق َ ] ( اِخ ) آب و زمینی است از فزاره. در اینجا واقعه ای مشهور در زمان عبدالملک بن مروان اتفاق افتاد. رجوع به معجم البلدان شود.
قین. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی است در عثَّر در یمن. ( از معجم البلدان ). دهی است به یمن از جمله قراء عُثَّر. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
دهی است در عثر در یمن
ویکی واژه
جمله سازی با قین
آن دان به یقین که هرچه کردهستی امروز، به محشر آن فروخوانی
اگر تو زین ملولی وای بر تو که تو پیرار مردی این یقین شد
تو با این جمله طرّاری یقینست که روی حق نبینی رویت اینست