زاولستان

زاولستان که در منابع تاریخی و ادبی به آن گاهی «زابلستان» نیز گفته شده، منطقه‌ای در جنوب بلخ و مغرب خراسان و سیستان و شمال بلوچستان بود. این ناحیه در گذشته مرکز سیاسی و نظامی مهمی داشت و شهر غزنین به عنوان دارالملک و مرکز حکومتی آن شناخته می‌شد. بر اساس منابعی چون شرفنامه منیری و نزهة‌القلوب، زاولستان دارای آب و هوای معتدل و شهرهای متعدد بود که اداره دیوانی آن با مملکت خراسان مرتبط بود.

در متون تاریخی مانند جهانگشای جوینی و التفهیم بیرونی، زاولستان به عنوان یکی از اقلیم‌های شرقی زمین ذکر شده و به همراه مناطق دیگر مانند قندهار، سند و شهرهای مولتان و بهاتیه، جزو قلمروهای مهم جغرافیایی و سیاسی آن دوران به شمار می‌رفت. این منطقه در دوره‌های مختلف تحت حکومت امیران و شاهان مختلف بوده و نقش مهمی در سیاست و نظام منطقه‌ای ایفا می‌کرد.

زاولستان همچنین در ادبیات فارسی و شاهنامه به عنوان نمادی از سرزمین‌های شرقی و پهلوانی‌ها و وقایع تاریخی ذکر شده است. ناصر خسرو و دیگر مورخان از این منطقه یاد کرده‌اند و جایگاه آن را در سیاست، تاریخ و فرهنگ منطقه‌ای برجسته دانسته‌اند.

لغت نامه دهخدا

زاولستان. [ وُ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) همان زابلستان است. ( شرفنامه منیری ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
بیرونی آرد: اقلیم سوم از مشرق زمین چین آغازد و اندر او دار ملکت چینیان است و میانه مملکت هندوان و تاتنیش و قندهار و زمین سند و شهرهای مولتان و بهاتیه و کرور و کوههای افغانان تا زاولستان و والشتان. ( التفهیم ص 199 ). مؤلف تاریخ جهانگشا آرد: و زاولستان و غزنین را تاج الدین ایلدوز بعد از رفتن وآشوبها بگرفت و حکم کرد. ( جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 62 ). حمداﷲ مستوفی آرد: بلاد قهستان و نیمروز و زاولستان هفده شهر است و هوای معتدل دارد و حدود آن تا ولایت مفازه و خراسان و ماوراءالنهر و کابل پیوسته است. حقوق دیوانیش داخل مملکت خراسان است و دارالملکش شهر سیستان، و شهر تون و قاین و خوسف و جنابذاز معظمات بلاد آن. ( نزهة القلوب ج 3 ص 143 ):
پریر قبله احرار زاولستان بود
چنانکه کعبه است امروز اهل ایمان را.ناصرخسرو.بملک ترک چرا غره اید یاد کنید
جلال و دولت محمودزاولستان را.ناصرخسرو.و ولایتهائی که در عهد پدرش قباد از دست رفته بود چون زاولستان و طخارستان و بلاد سند و دیگر اعمال، باز بدست آورد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 94 ).

فرهنگ فارسی

ایالت زابل و آن در جنوب بلخ و مغرب خراسان و سیستان و شمال بلوچستان واقع و مرکز آن شهر غزنین بود. این ناحیه بدست عبد الرحمن بن سمره هنگام خلافت عثمان بن عفان فتح شد.

ویکی واژه

بجای زابلستان گاهی در شاهنامه صرف می‌شود. هم‌معنی و مترادف آن نیز هست. یکی جشن کردند در گلستان..... ز زاولستان تا به کابلستان

جمله سازی با زاولستان

تهمتن به زاولستانست و زال شود کار ایران کنون تال و مال
بزاولستان در یکی شهر بود کزان بوم و بر تور را بهر بود
بدانست قارن که ایشان کیند ز زاولستان ساخته بر چیند
کنون این سرای و نشست منست همان زاولستان به دست منست
گشادی عراقین و شام و عرب را به آسیب پیلان زاولستانی
نماند به زاولستان آب و خاک بلندی بر و بوم گردد مغاک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روزگار
روزگار
ارین
ارین
کیری
کیری
مدیون
مدیون