کلمه دمشقی به دو مفهوم اصلی شناخته میشود. نخست، به معنای نسبت به شهر دمشق است؛ به عبارتی، هر چیزی که به این پایتخت تاریخی سوریه مربوط میشود، با این واژه توصیف میشود. دوم، دمشقی به نوع خاصی از پارچه اشاره دارد. این پارچه، به دلیل الیاف ابریشمی و طراحیهای منحصر به فردش، به نام این شهر نامگذاری شده است. طراحیهای این پارچه غالباً بسیار زیبا و پیچیده هستند و به همین دلیل در صنعت نساجی و مد از اهمیت ویژهای برخوردارند. این دو معنا نشاندهندهی غنای فرهنگی و تاریخی دمشق است و تأثیر این شهر را در زمینههای مختلف نمایان میسازد.
دمشقی
لغت نامه دهخدا
دمشقی. [ دِ م َ ] ( اِخ ) یکی از مترجمین و نقله کتب است در قرون اولیه اسلامی عربی. ( از الفهرست ابن ندیم ).
دمشقی. [ دِ م ِ / م َ ] ( اِخ )شمس الدین ابوعبداﷲ محمدبن ابی طالب انصاری دمشقی صوفی، معروف به شیخ ربوة. یکی از اعجوبه های زمان خود بود و در بیشتر علوم آگاهی و نوشته هایی داشت. از آثار اوست: 1 - السیاسة فی علم الفراسة. 2 - نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر. او به سال 654 هَ. ق. متولد شد و به سال 727 درگذشت. ( از معجم المطبوعات مصر ).
دمشقی. [ دِ م َ ] ( اِخ ) صدرالدین ابوعبداﷲ محمدبن عبدالرحمان دمشقی عثمانی شافعی. قاضی القضاة سرزمین سغد و از مؤلفان بود. او راست: رحمة الامة فی اختلاف الائمة ( در فروع فقه شافعی ) و آن را به سال 780 هَ. ق. بپایان رسانده است. ( از معجم المطبوعات مصر ).
جمله سازی با دمشقی
ابوعمرو دمشقی گوید رضا برداشتن جزع بود اندر هر حالی که باشد.
ای آنکه بر سر نی دمساز راه عشقی در کوفه یا دمشقی