خودسری

خودسری به معنای عدم اطاعت یا سرپیچی از قوانین و قواعد است و به حالتی اشاره دارد که فرد به طور خودسرانه عمل می‌کند و به هیچ گونه نظم یا قاعده‌ای پایبند نیست. خودسری به رفتارهایی اطلاق می‌شود که در آن فرد بدون توجه به نظرات یا دستورات دیگران و بدون رعایت ملاحظات اجتماعی یا اخلاقی، تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند.

این واژه ممکن است به عنوان صفتی منفی تلقی شود، زیرا نشان‌دهنده بی‌توجهی به نظرات دیگران و عدم رعایت هنجارها و قواعد اجتماعی است. در برخی موارد، خودسری می‌تواند به مفهوم استقلال و خودمختاری نیز تعبیر شود، اما به طور کلی، بار منفی بیشتری دارد.

به عنوان مثال اگر فردی بدون مشورت با خانواده یا دوستان خود، تصمیمات مهمی بگیرد، می‌تواند به عنوان شخصی خودسر شناخته شود.

لغت نامه دهخدا

خودسری. [ خوَدْ / خُدْ س َ ] ( حامص مرکب ) لجاج. خیرگی. کله شقی. خودرایی. خودکامی. یک پهلویی. یک دندگی. خیره سری. استبداد. استبداد بالرأی. آنکه بدون مشورت با دیگران کار کند و آنکه رای و عقیده دیگران را ناچیز انگارد. پیش خود:
چه کارم جز دعای خودسری چند
که صد عزت بیک دشنام بخشند.ظهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~. سَ ) (حامص. ) ۱ - خودرایی. ۲ - تمرد. ۳ - گستاخی.

فرهنگ عمید

۱. خودسر بودن.
۲. سرپیچی از اطاعت، سرکشی.

فرهنگ فارسی

لجاج خیرگی
۱ - خودرایی. ۲ - سر پیچی از اطاعت ( قانون یا بزرگتران ) تمرد. ۲ - بی باکی گستاخی.

ویکی واژه

خودرایی.
تمرد.
گستاخی.

جملاتی از کلمه خودسری

ظل حق ظهر پیمبر مانع ظلم و فساد ظالمان را سد راه جور و ظلم و خودسری
هر که را می بود در سر دعوی پیغمبری اشقیا کردند بردار فنا از خودسری
نکرده خودسری و ساخته به لقمهٔ نان ز جمع حاصل املاک سیستان رستم
چاره ی خودسری خلق چه امکان دارد شش‌جهت انجمن عیش به غم ساخته‌اند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال راز فال راز