یک لخت

یک لخت به معنای یکپارچگی و یکنواختی است که به حالتی اشاره دارد که در آن هیچ گونه تغییری مشاهده نمی‌شود. این واژه نشان‌دهنده ثبات و عدم تغییر در وضعیت یا حالت خاصی است. در واقع، یک لخت به معنای حفظ یک وضعیت ثابت و عدم نوسان در آن است. به عبارت دیگر، این واژه به یکپارچگی و هماهنگی در یک موضوع خاص اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

یک لخت. [ ی َ / ی ِ ل َ ] ( ص مرکب ) یک دست و یکسان. ( آنندراج ). || یک تخته. یک پارچه. یک پاره. ( یادداشت مؤلف ). متصل و به هم پیوسته: آن آسمان ها یک لخت بود. حق تعالی به قدرت کامله خودهفت طبق کرد که ذره ای از یکدیگر زیاد و کم نبود. ( قصص الانبیاء ص 13 ). پس خدای تعالی ریگ را بیافرید و باد را فرمان داد تا آن همه یک لخت شد پس آفتاب را فرمان داد تا درتافت و آن را سنگ گردانید.

فرهنگ معین

( ~. لَ ) (ص مر. ) ۱ - یکپارچه، یکدست. ۲ - آن که همیشه بر یک وضع و حالت باشد و تغییر نکند.

فرهنگ عمید

۱. یکپارچه، یکدست.
۲. یکسان.
۳. [مجاز] آن که همیشه بر یک وضع و حالت باشد و از روش خود برنگردد.

فرهنگ فارسی

یکباره یکسر: همه تن او یک لخت یکی ریش گشت بی پوست.

ویکی واژه

یکپارچه، یکدست.
آن که همیشه بر یک وضع و حالت باشد و تغییر نکند.

جملاتی از کلمه یک لخت

پس آنگاه یک لخت از آن خون پاک بیندود بر چهره ی تابناک
معشوقی و عاشقی کشد رخت گردد نظر دو لخت یک لخت
زدش بر زمین همچو یک لخت کوه پر از بیم شد جان توران گروه
بمویید یک لخت و آنگاه گفت که ای کوفیان مرگتان باد جفت
یکی گرز دارد چو یک لخت کوه همی تابد اندر میان گروه
بییفتاد آن دد چو یک لخت کوه به پیش بزرگان ایران گروه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم