یارو

معنی فردی که نامش مشخص نیست، یارو خطاب می‌شود، مگر اینکه به او احترام گذاشته شود. معمولاً این اصطلاح به‌گونه‌ای استفاده می‌شود که فرد مورد نظر متوجه نشود، مگر در مواقعی که قصد بی‌احترامی به او وجود داشته باشد. واژه یارو یکی از اصطلاحات غیررسمی و محاوره‌ای در زبان فارسی است که به معنای دوست، رفیق یا شخص استفاده می‌شود. یارو به عنوان یک واژه محاوره‌ای و غیررسمی به کار می‌رود. در متون رسمی یا ادبی، بهتر است از واژه‌های رسمی‌تری مانند دوست استفاده شود. به کارگیری واژه یارو در برخی شرایط ممکن است غیررسمی یا حتی توهین‌آمیز تلقی شود، از این رو باید با در نظر گرفتن زمینه مکالمه و نوع مخاطب، انتخاب شود.

لغت نامه دهخدا

یارو. ( اِ ) در تداول عامه، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است به سببی، خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آنکه دیگران نشناسندش گفته شود. ( از فرهنگ عامیانه جمال زاده ). شخص معهود. فلان. بهمان.شخص معهود میان گوینده و مخاطب. || تعبیری آمیخته به استخفاف چون از کسی نام بردن نخواهند.

فرهنگ معین

(اِ. ) (عا. ) ۱ - فلان، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است و به جهتی خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آن که دیگران شخص مورد نظر را نشناسند گفته می شود. ۲ - تعبیر استخفاف آمیز از کسی.

فرهنگ عمید

اشاره به کسی که نخواهند اسمش را ببرند.

فرهنگ فارسی

مصغر یار، اشاره بکسی که نخواهنداسمش راببرند
( اسم ) ۱- شخصی که نزدگوینده وشنونده هر دو شناخته است و بجهتی خواه اختصارکلام و خواه تمایل به آنکه دیگران شخص مورد نظر را نشنانسد گفته شده: که نکند سر تا پای قضی. آن یار و یک صحنه سازی ماهرانه از برای بدام کشیدن من بوده است. ۲- تعبیر استخفاف آمیز از کسی: یارو خیال میکند من نوکر پدرش هستم.

دانشنامه عمومی

یارو شهری در شهرستان باگاسی در استان باله در بورکینافاسوی جنوبی است و جمعیت آن ۱۵۷۳ نفر است.
یارو (زاوخان). یارو ( به لاتین: Yaruu ) یک منطقهٔ مسکونی در مغولستان است که در استان زوخان واقع شده است.

جملاتی از کلمه یارو

سپاه شه چو در بسطام شد با خصم رویارو غریو توپ رعد آشوب بر گردون شد از اغبر
چو سرو یازان و چو مهر تابان گرد چو چرخ دولت یارو چو ابر نعمت بار
جون نیست ترا بدست نقدی روشن باری رخ یارو باده از دست مده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم