گچه

گچه

لغت نامه دهخدا

گچه. [ گ َ چ َ / چ ِ ] ( ص ) کسی را گویند که زبان او به فصاحت جاری نباشد و به این معنی با تشدید ثانی هم بنظر آمده است. ( برهان ). کسی که فصیح سخن نتواند گفت. ( آنندراج ). بر فصاحت جاری نباشد. ( جهانگیری ). در سبزوار گچه بمعنی شخص کم عقل نافصیح و نیز لفظی است که با آن بزها را میخوانند. ( فرهنگ نظام ). در گلپایگان، گچی گچی کلمه ای است که با آن گاوها را میخوانند.

فرهنگ معین

(گَ چِ ) (ص. ) کسی که نتواند روان و فصیح سخن بگوید.

فرهنگ عمید

کسی که نتواند فصیح سخن بگوید.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که زبان او بفصاحت جاری نباشد.

دانشنامه عمومی

گچه (مجارستان). گچه ( به مجاری: Gecse ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه پاپا واقع شده است. گچه ۹٫۳۴ کیلومتر مربع مساحت و ۴۶۷ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

کسی که نتواند روان و فصیح سخن بگوید.

جمله سازی با گچه

گرچه به چشم عوام سنگچه چو لولو است لیک تف آفتاب فرق کند این و آن
کرگچه مین بول باشم جدایه بو تن بو تسلیم حکم قضایه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال ابجد فال ابجد فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس