گذشتگی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با گذشتگی
مجنون به گرد من نرسد در گذشتگی چون گردباد، راست ز محمل گذشته ام
نقصان نکرده است کسی از گذشتگی وصل نبات یافت چو بید از ثمر گذشت
تا بارگاه فقر شکوه که میرسد بیدل گذشتگیست جنیبتکش شهم
گر از گذشتگی گذری می شوی تمام ورنه گذشتن از سر دنیا تمام نیست
به زیر تیغ تو بی اختیار می رقصیم ز سرگذشتگی ما کمینه بازی ماست
به هیچ حال مده دامن گذشتگی از کف الم شمر همه گر باشد از طرب نگذشتن