کوبن

لغت نامه دهخدا

کوبن. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) چکش آهنگران و مسگران باشد و به عربی مطراق خوانند و آن دو قسم می باشد، یکی مربع و آن را پتک و دیگری دراز و آن را گزینه گویند. ( برهان ). آلت کوبیدن مسگران و آهنگران مانند چکش و رشیدی گفته، آنچه گرداست آن را پتک و آنچه دراز است کوبن گویند. ( آنندراج ). مطراق و چکش مسگران و آهنگران. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(بِ یا بَ )(اِ. )چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد، یکی مربع ک ه آن را پتک خوانند، دیگری دراز و آن را کدینه گویند، مطراق.

فرهنگ عمید

چکش.

فرهنگ فارسی

( اسم ) چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد: یکی مربع که آنرا پتک خوانند و دیگری دراز و آنرا کدینه گویند مطراق

جمله سازی با کوبن

شهر ادنکوبندر ایالت راینلند-فالتز در کشور آلمان واقع شده‌است.
همچو مارش سر همی کوبند امروز ای پسر هرکه روزی دانه یی چون موش ازین انبار خورد
چو میخ خیمه گر خصمان بکوبندم به خواری سر نخواهم خیمه برکندن من از پهلوی این ترکان
کوبنده‌ای بباید تا دف‌ کند خروش گوینده‌ای بباید تا کُه‌ کند صدا
پیاز نیکی من هیچگونه تن نگرفت بدین سزد که بکوبند سر چو سیر مرا
شمع مشرق نشود ز آتش غربی روشن گو بکوبند همی تا دم صور آهن سرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز