کهن سال

عبارت کهن سال در زبان فارسی به معنای پیر یا سالخورده است و به عنوان یک اسم مرکب مورد استفاده قرار می‌گیرد. در نوشتار فارسی، کهن و سال باید به صورت جداگانه نوشته شوند. این عبارت معمولاً برای توصیف افراد سالخورده یا به عنوان صفتی برای نشان دادن قدمت و سابقه چیزی به کار می‌رود. واژه کهن به عنوان یک صفت می‌تواند به طور عمومی به مردان و زنان اطلاق شود. در شعر و نثر فارسی ممکن است بار معنایی خاصی داشته باشد و به جایگاه افراد در جامعه یا تاریخ اشاره کند. لازم به ذکر است که این واژه در مواردی که به کیفیت یا ویژگی خاصی اشاره نمی‌کند، ممکن است کاربرد چندان رایجی نداشته باشد و در این صورت بهتر است از واژه‌های متداول‌تری مانند پیر یا سالخورده استفاده کرد. به طور کلی، این واژه ترکیبی زیبا و غنی از زبان فارسی است که می‌تواند در متون ادبی و غیرادبی به خوبی به کار رود.

لغت نامه دهخدا

کهن سال. [ ک ُ هََ / هَُ ] ( ص مرکب ) معمر و آنکه دارای عمر بسیار باشد. ( ناظم الاطباء ). پیر و سالخورده. مقابل خردسال. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا )

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) سالخورده.

فرهنگ عمید

سال خورده، پیر.

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه عمر بسیار کرده سالخورده معمر. ۲ - قدیم دیرینه: تمدن کهن سال ایرانی.
سالخورده، پیر

ویکی واژه

سالخورده.

جملاتی از کلمه کهن سال

کرد بازیچه معشوق «نظیری » خود را آن چه خردان نکنند او به کهن سالی کرد
دیدیم درین دیر کهن سال دل افروز دیار بغیر از تو درین دار ندیدیم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم