کنار آمدن

فرهنگ معین

( کنار آمدن ) ( ~. مَ دَ ) (مص ل. ) سازش کردن، به تفاهم رسیدن.

فرهنگ فارسی

( کنار آمدن ) ( مصدر ) کنار آمدن با کسی. با او ساختن با وی موافقت کردن اختلافات فی مابین را حل کردن.

ویکی واژه

سازش کردن، به تفاهم رسیدن.

جمله سازی با کنار آمدن

💡 «دو زن زیبا» مجموعه داستانی متشکل از هشت داستان با محوریت زنان است که چند داستان آن در جوایز ادبی برنده شده‌اند؛ در تمامی داستان‌های «دو زن زیبا» با زنی مواجه می‌شویم که در مواجهه با یک موقعیت خاص در زندگی قرار گرفته و حالا باید راهی برای مقابله یا کنار آمدن با آن پیدا کند.

💡 چون خدنگی که کند دست در آغوش کمان به میان رفتن من بهر کنار آمدن است

💡 همچنین افسردگی را می‌توان در نتیجه تضعیف ذهن در برابر حل مسائل، ارائه فلسفه‌ها و… برای کنار آمدن با مشکلات روح باشد که ذهن اصطلاحاً تسلیم می‌شود و دیگر امیدی ندارد ودر نتیجه افسردگی حاصل می‌شود.

💡 ایموس در یک بیانیه مطبوعاتی آلبوم را به عنوان «یک رکورد در مورد شکست‌های مان و نحوه کنار آمدن با آنها» توصیف کرد. او توضیح داد که متوجه شد باید «بنویسد» تا تصورش را از خودش «تغییر» دهد.

💡 بر تهیدستی ما خنده زدن بیدردی است به کنار آمدن از بحر ز خس بسیارست