کم فروش

فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) فروشنده ای که جنس را کمتر از وزنی که باید داشته باشد می فروشد.

ویکی واژه

فروشنده‌ای که جنس را کمتر از وزنی که باید داشته باشد می‌فروشد.

جمله سازی با کم فروش

بعد از این بازست ما را چشم و گوش کم نخواهد داد چرخ کم فروش
کم فروشی خلاف فرمان است که ترازوی حق بمیزان است
ندارم باده، بی زر کم فروشند ازین غم خون دل شد تیره رایم
خاموش کم فروش تو در یتیم را آن کش بها نباشد چونش بها کنی
کنیزک گفت من گریان نه زانم که درحکم فروش تست جانم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ فال ورق فال ورق فال تک نیت فال تک نیت