کرخانه
فرهنگ فارسی
جمله سازی با کرخانه
یک حمله دیگر به شکرخانه درآییم کز مصر چنین قند به خروار درآمد
به شکرخانه او رفته به سر لب شکران مانده اندر عجبش خیره همه بوالعجبان
کسی کو در شکرخانه شکر نوشد به پیمانه بدین سرکای نه ساله نداند کرد خرسندی
روز و شب خدمت تو بیسر و بیپا چه خوشست در شکرخانه تو مرغ شکرخا چه خوشست
به برهنه شده عشق قبایی بدهند وز شکرخانه آن دوست نوایی برسد
مهر برگیرم ز قفل و در شکرخانه روم تا ز شاخی زان شکر این قندها را بشکنم