کاستن

کاهش فشار خون بالا نیازمند اقداماتی مؤثر است که می‌تواند به کاستن از این مشکل کمک کند. اولین راه، تنظیم رژیم غذایی است؛ مصرف میوه‌ها، سبزیجات و مواد غذایی کم‌ نمک به کاهش فشار خون کمک می‌کند. دومین راه، افزایش فعالیت بدنی است؛ ورزش منظم، به ویژه فعالیت‌های هوازی مانند پیاده‌روی یا دوچرخه‌سواری، به کم کردن فشار خون و بهبود سلامت قلب کمک می‌کند. سومین نکته، مدیریت استرس است؛ تکنیک‌های آرامش‌بخشی مانند مدیتیشن و یوگا می‌توانند در کاهش استرس و فشار خون مؤثر باشند. همچنین، کاهش مصرف الکل و ترک سیگار از دیگر روش‌های مؤثر در کاستن فشار خون است. خواب کافی و باکیفیت نیز نقش مهمی در حفظ سلامت قلب و تنظیم فشار خون دارد.

لغت نامه دهخدا

کاستن. [ ت َ ] ( مص ) کاهیده شدن. ( انجمن آرا ). اکراء. ( تاج المصادر بیهقی ).خسر. ( تاج المصادر بیهقی ). خساره. خسران. ( دهار ). نقصان یافتن. کم شدن. تقلیل. مقابل فزودن و افزودن. کاهیدن. کاهانیدن. کاهش، لازم و متعدی آید

فرهنگ معین

(سْ تَ ) (مص ل. ) کم کردن.

فرهنگ عمید

١. کم کردن: هرچه از دونان به منّت خواستی / در تن افزودیّ و از جان کاستی (سعدی: ۱۱۲ ).
٢. (مصدر متعدی ) کم شدن.

فرهنگ فارسی

کاهیدن، کاهیده شدن، کم شدن، کم کردن(لازم ومتعدی هردو )کاهش:کمی کم شدگیکاسته:کاهیده، کم شده
( کاست کاهد خواهد کاست بکاه کاهنده کاسته کاهش ) ۱ - ( مصدر ) نقصان یافتن کم شدن کاهیدن مقابل افزودن زیاد شدن: [ الهی. از آن تو میفزود و از آن رهی میکاست تا آخر همان ماند که اول بود راست ]. ( کشف الاسرار ) یا کاستن ماه. تغییر ماه از حالت بدر به هلال محق [ گر شمع تویی مرا چرا باید سوخت ? ور ماه تویی مرا چرا باید کاست ? ] ( معزی ) ۲ - ( مصدر ) تفریق کردن کم کردن

دانشنامه عمومی

کاستن (موسیقی). کاستن ( انگلیسی: Diminution ) در موسیقی فرهنگ غربی و تئوری موسیقی ( برگرفته از لغت لاتین قرون وسطایی diminutio که تغییرشکل یافته deminutio به معنای کاهش است )، چهار معنای متمایز دارد؛ کاستن می تواند شکلی از آرایه باشد که طی آن، نتی طولانی به مجموعه ای از نت های کوتاه تر ( با همان ارزش موسیقایی سابق )، که عمدتاً ملودیک هستند، تبدیل می شود که رنگ آمیزی خوانده می شود. کاستن همین طور می تواند به دستگاهی موسیقایی اشاره کند که طی آن یک ملودی، موتیف یا تم با ارزش موسیقایی کوتاه تری نسبت به نسخه سابق عرضه شود. کاستن همین طور اصطلاحی است برای کوتاه تر کردن ارزش یک نت مستقل که پیش تر با استفاده از رنگ های متفاوت از رنگ متن اصلی ایجاد می شد و امروزه با قرار دادن علامتی مخصوص کنار نت. در فاصله های موسیقایی نیز کاستن کاربرد دارد. به این صورت که یک فاصله کوچک یا درست که نیم پرده ای کروماتیک از آن کم شود، فاصله کاسته خوانده می شود و به همین ترتیب به این فرایند، کاستن می گویند.

دانشنامه آزاد فارسی

کاسْتَن (diminution)
در موسیقی، کم کردن اندازۀ فاصله، آکورد، بلندی صدا، یا مقدار کشش نت های یک تِم (کهانش ).

ویکی واژه

کم کردن.

جملاتی از کلمه کاستن

از کمی پیوسته باید بیشی خود خواستن میفزاید روشنایی شمع را از کاستن
به خیالات مبالید که چون پرتو شمع کاستن توأم اقبال فزودن بوده‌ست
غیر عزت که نیم ذره ازو نتوان کاستن بهیچ سبیل
این آفتاب تا بابد بی زوال باد داراد حق ز کاستن آن ماه را نگاه
سعی در کاستن هستی خود کن که چو ماه گر شوی کاسته شک نیست که افزوده شوی
مقررات زدایی کنش یا فرایند برداشتن یا کاستن از مقررات حکومتی است. بنابراین این کار متضاد مقررات است، که مراد از آن فرایند مقررات گذاری دولتی بر فرایندهای خاص است.
جان کاستن است بی تو بودن خود بی تو چگونه می‌توان بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم