چرخ و فلک

چرخ و فلک

چرخ و فلک یک وسیله تفریحی است که در پارک‌های تفریحی، نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها نصب می‌شود. این وسیله به شکل یک سازه بزرگ و گرد است که دارای کابین‌های نشسته برای مسافران می‌باشد و به دور یک محور عمودی می‌چرخد. چرخ و فلک به مسافران این امکان را می‌دهد که از ارتفاع به تماشای مناظر اطراف بپردازند و تجربه‌ای هیجان‌انگیز و لذت‌بخش داشته باشند.

ساختار و طراحی:

این وسیله از فلز و مواد مقاوم ساخته می‌شود و دارای یک محور مرکزی است که به آن امکان چرخش می‌دهد.

کابین‌های آن به شکل سبد یا صندلی طراحی می‌شوند و به دور محور مرکزی آویزان هستند.

عملکرد:

هنگامی که چرخ و فلک شروع به چرخش می‌کند، کابین‌ها به آرامی به سمت بالا و پایین حرکت می‌کنند و به مسافران این امکان را می‌دهند که نمایی وسیع از محیط اطراف خود را مشاهده کنند. سرعت چرخش معمولاً کم است تا تجربه‌ای آرام و لذت‌بخش برای مسافران فراهم شود.

نماد در ادبیات

چرخ و فلک به دلیل حرکت دورانی‌اش می‌تواند نماد چرخه‌های زندگی باشد. این نماد به تکرار و تغییرات در زندگی اشاره دارد و نشان‌دهنده این است که زندگی همواره در حال حرکت و تغییر است. این اصطلاح همچنین می‌تواند به لحظات خوش و فرار از واقعیت‌های سخت زندگی اشاره کند.

لغت نامه دهخدا

چرخ و فلک. [ چ َ خ ُ ف َ ل َ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) چرخ فلک. قسمی از اسباب سرگرمی که دائره بزرگی است و بر آن جایگاههائی آویخته شده که هر تن بریکی از آن جایگاهها نشیند و آن دائره بر گرد خویش عمودی یا افقی گردد. دائره بزرگی از چوب و جز آن که بگرد خویش گردد و بر آن خانه ها آویخته است که در هر خانه یک یا دو تن نشینند و آن دائره چون گردان شود همه آن خانه ها را بگردش آرد. رجوع به چرخ فلک شود. || قسمی آتش بازی که بر حلقه هائی از چوب و مانند آن کنند که گاه سوختن آن حلقه ها چرخیدن گیرند وآنرا در قدیم چرخ میگفته اند. قسمی آتش بازی که چون چنبری باشد و هنگام سوختن بگردد. رجوع به چرخ فلک شود. || آسمان و فلک. رجوع به چرخ فلک شود.

فرهنگ فارسی

چرخ فلک ٠ قسمی از اسباب سرگرمی که دائره بزرگی است و بر آن جایگاهی آویخته شده که هر تن بر یکی از آن جایگاهها نشیند و آن دائره بر گرد خویش عمودی و افقی گردد ٠

ویکی واژه

giostra

جملاتی از کلمه چرخ و فلک

شد ماه من آن شمع شب‌افروز امشب گو چرخ و فلک ز رشک می‌سوز امشب
در پنجم مرتبه چون بر صفات افلاک و اجرام سماوی گذر کند خود را بر آسمانها رفتن و پریدن و عروج کردن از آسمان بآسمان و گردانیدن چرخ و فلک و اشباه آن بیند.
چرخ و فلک ره می‌رود تا تو رهش آموختی جان و جهان بر می‌پرد تا با جهان آمیختی
گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازی من از بازی این چرخ فلک سر در گریبانم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم