چانه به معنای ناحیهای در قسمت پایینی صورت است که در زیر لب پایینی و بالای گردن قرار دارد. در زبان محاوره، این واژه به بخش جلو آمده آرواره پایینی نیز اشاره میکند. علاوه بر این، این واژه در گفتوگوها به معنای موضوعی برای بحث و مذاکره هم به کار میرود، به ویژه در مواردی مانند چانه زدن که در فرآیند خرید و فروش رایج است. چانه زدن به معنای تلاش برای رسیدن به توافقی بهتر از طریق مذاکره و بحث است و نشاندهنده اهمیت ارتباطات اجتماعی و توانایی در تعامل با دیگران است. در واقع، چانه زدن نه تنها در خرید و فروش، بلکه در بسیاری از موقعیتهای روزمره زندگی به عنوان یک مهارت اجتماعی حائز اهمیت است.

چانه
لغت نامه دهخدا
شکر حق گوید ترا ای پیشوا
آن لب و چانه ندارم وآن نوا.مولوی ( از انجمن آرا ). || گلوله خمیری که یک نان از آن پخته شود. ( برهان ). گلوله آرد خمیرکرده بود که از آن نان پزند.( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). وآن را زَوالَه نیز گویند. ( جهانگیری ). خمیری که برای نان پختن یا رشته بریدن گلوله کنند. گنده. چونه. || سخن منش بود. ( فرهنگ اسدی ). کنایه از حرف و سخن هم هست. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). حرف. ( ناظم الاطباء ). نثر در مقابل نظم:
یک شبانروز اندر آن خانه
گاه چامه سرود و گه چانه.؟ ( از فرهنگ اسدی ).|| سخن یاوه و سخن بی جا. || جام و پیاله. || تقطیر و چکانیدگی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
( ~. )(اِ. ) گلولة خمیر شده، چونه.
( ~. ) (اِ. ) سخن منثور، مق. چامه.
فرهنگ عمید
* چانه انداختن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز]
* چانه جنباندن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز]
* چانه زدن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز]
۱. بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن.
۲. حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت.
گلولۀ خمیر به اندازه ای که یک نان از آن پخته شود، زواله.
* چانه گرفتن: (مصدر لازم ) گلوله کردن خمیر به اندازۀ یک نان.
فرهنگ فارسی
موضع ریش بر آوردن. محل ریش بر آوردن باشد. بعربی ذقن گویند. منه. زفر. استخوان زنخ. یا غبغب. یا گردا گرد دهان. یا گلول. خمیری که یک نان از آن پخته شود. یا سخن منش بود. یا سخن یاوه و سخن بی جا. یا جام و پیاله. یا تقطیر و چکانیدگی.
دانشنامه عمومی
تورفتگی میان چانه، زَنَخ نام دارد و در ادبیات به چانه زنخدان نیز گفته می شود.
چانه دو قسمت آرواره زیرین را به هم چسبانده و نگه می دارد. بر روی چانه مردان ریش می روید.
دانشنامه اسلامی
چانه به بخش پایینی صورت در زیر دهان رامی گویند.
کاربردواحکام چانه درفقه
طهارت: حدّ شستن صورت در وضو از بالای پیشانی تا چانه است که از بالا به پایین شسته می شود و عکس آن صحیح نیست. چیدن افزونِ بر یک قبضه از موهای محاسن مستحب است؛ بدین گونه که دست خود را بر چانه می نهد و مازاد بر قبضه را می چیند. صلات: چانه جزء صورت است؛ بنابر این، پوشاندن آن در نماز بر زن واجب نیست و در پوشاندن آن از نامحرم در غیر نماز، اختلاف است. بنابر قول به وجوب پوشاندن صورت بر زن، چانه نیز باید پوشانده شود.آن مقدار از زیر چانه که معمولا با بستن روسری پوشانده می شود بنابر قول مشهور- که پوشاندن گردن را در نماز بر زن واجب می دانند- در نماز باید پوشانده شود؛ لیکن افزون بر آن در اینکه جزء صورت به شمار می رود تا پوشاندنش لازم نباشد یا نه، اختلاف است. بنابر قول دوم، پوشاندن آن مقدار نیز در نماز واجب است. درصورت عدم امکان سجده با پیشانی در نماز، بنابر قول مشهور با یکی از دو طرف پیشانی (جبینین) و در صورت عدم امکان آن، با چانه سجده می کند. بر این قول ادعای اجماع شده است. حج: از محرمات احرام برای زن، پوشاندن صورت خود با نقاب و روبند است. در اینکه بعض صورت، مانند چانه در حکم تمام آن است تا پوشاندن آن با مقنعه حرام باشد یا نه، اختلاف است.بنابر قول دوم، پوشاندن بعض صورت مانند چانه تا زیر لب، به گونه ای که نقاب و روبند بر آن صدق نکند، جایز خواهد بود.

جمله سازی با چانه
چانه بیهوده میزند وجدان هیچ کاری نمیکند وجدان
ناخنم همچو ناخنگربه چانهام همچو چانهٔ عنتر