پیغام یکی از شیوههای ارتباطی است که انسانها از دیرباز برای انتقال اطلاعات و احساسات خود از آن استفاده کردهاند. همچنین میتواند به دو صورت زبانی و کتبی باشد. وقتی کسی از زبان خود چیزی میگوید، این نوع زبانی نامیده میشود و معمولاً سریع و مستقیم است. اما نوع کاغذی، به نوعی از ارتباط اشاره دارد که در آن اطلاعات به صورت مکتوب منتقل میشود. این نوع پیغام میتواند شامل نامهها، یادداشتها و یا هر نوع نوشتهای باشد که برای فرد دیگری ارسال میشود. فرستادن پیغام کاغذی میتواند حس خاصی داشته باشد، زیرا در آن میتوان احساسات را بیشتر به تصویر کشید و یادگاری ماندگار برای گیرنده ایجاد کرد. در دنیای امروز با پیشرفت تکنولوژی، نوع ارتباطات تغییر کرده است، اما هنوز هم پیغامهای زبانی و کتبی از اهمیت ویژهای برخوردارند و نقش مهمی در روابط انسانی ایفا میکنند.
پیغام
لغت نامه دهخدا
پیغام. [ پ َ / پ ِ ] ( اِ ) پیام.سفارة. ( دهار ). از زبان کسی چیزی گفتن، و آنرا پیغام زبانی نیز گویند و پیغام کاغذی پیغامی که بتوسل مکتوب ادا کنند. و پیام را بلغت ژند و پاژند پیتام گویند. ( آنندراج ). رسالت. ملأک. ملأکة. وحی. علوج. رسیل.رسول. رسالة. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). سخنی که بوسیله دیگری بکسی رسانند. مراسلة. آنچه از گفتار بکسی گویند که رفته بدیگری از جانب گوینده رساند. آنچه از گفتار بوسیله دیگری کسی را گویند
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- از زبان کسی خبری و مطلبی بدیگران گفتن رسالت پیام: چو بشنید پیغام او سوفرای بیاورد لشکر بپرده سرای. ( شا. بخ ۲۲۸۳: ۸ ) محصل پیغام آنکه بنده را چه حد آنست که آن حضرت بنفس مبارک متوجه قهر این خاکسار بی مقدار گردد. ۲- بشارت مژده: تا شنید از یار پیغام وصال یار گل بر هوا می افکند از خرمی دستار گل. ( وحشی ) جمع:پیغامات. یا پیغام کاغذی. پیغامی که بتوسط مکتوب ادا کنند: آمد زمان. تو چو پیغام کاغذی خوردیم از نشاط می از جام کاغذی. ( سید حسین خالص ) ( پیغامات ): ( اسم ) جمع پیغام ( بسیاق عربی ): ادار. حامل پیغامات جناب اشرف....
فرهنگ اسم ها
معنی: خبر، پیام، مژده
دانشنامه عمومی
ویکی واژه
جملاتی از کلمه پیغام
قصهٔ دیوانه پنهان کردهٔ تو درین پیغام تاوان کردهٔ
رسمِ محمودی کن تازه بشمشیر قوی که ز پیغام و ز نامه نشود مرد خصیم