پا دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) روان کردن و قوت و قدرت دادن. ( تتمه برهان ). اتفاق نیکو برای کسی پیش آمدن.
فرهنگ معین
(دَ )(مص م. ) کمک کردن، نیرو دادن. (دَ ) (مص ل. ) فرصت مناسب پیش آمدن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - روان کردن. ۲ - قوت دادن قدرت دادن. ۳ - پیش آمدن خیری کسی را. ۴ - بهنگام مشق صف جمع پارا بقوت و نظم بر زمین کوفتن: پابده. روان کردن و قوت و قدرت دادن
ویکی واژه
کمک کردن، نیرو دادن. فرصت مناسب پیش آمدن.
جمله سازی با پا دادن
دست و پا دادند در جرم قود آن به صد ساله عبادت کی شود