وصل کردن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- پیونددادن پیوستن مقابل فصل جدا کردن: (( تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی. ) ) ( مثنوی ) ۲ - پیوند زدن بدرخت.

ویکی واژه

allacciare

جمله سازی با وصل کردن

اراف‌سی در رابطه با پیوندهای گوناگون بین دو ای‌ام‌پی بوده و عملیات و نحوه عملکرد و کاربردهای آن‌ها را شرح می‌دهد. چگونگی بررسی و بازبینی پیوندهای میان دو دستگاه و میان کاربران و آی‌ام‌پی مورد بررسی قرار گرفته‌است. امکانات در اختیار میزبان برای قطع یا وصل کردن یک کاربر نیز ذکر شده‌است تا مشکلی از بابت ناهماهنگی‌های میان میزبان‌ها به وجود نیاید.
تو برای وصل کردن آمدی یا برای فَصل کردن آمدی؟
ترا از بهر کشتن نافریدند ز بهر وصل کردن آفریدند
دیگر عبارت‌های ویژه لاندا می‌باشد که برای وصل کردن متغیرها به مقادیرشان که درون یک عبارت ارزیابی می‌شوند استفاده می‌شود.
هدف از ساخت این بزرگراه وصل کردن مرکز و شمال تهران به جنوب تهران بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال حافظ فال حافظ فال کارت فال کارت فال مکعب فال مکعب