هیربد

هیربُد، هیربَد یا هیربَذ یکی از رهبران آئین مزدیسنا به شمار می‌آید. در متون اوستا، این واژه به صورت ائثَرپئتی به معنای آموزگار یا استاد ذکر شده و در زبان پهلوی به شکل ایرپت یا هیرپت و در فارسی به عنوان هیربد شناخته می‌شود. در متون پهلوی، این واژه علاوه بر مفهوم آموزگار، به معنای پیشوای دینی نیز به کار می‌رود. هیربد به عنوان آموزگار دین مزدیسنا شناخته می‌شود و در رتبه‌ای پایین‌تر از موبد قرار دارد. پس از موبد، موبد موبدان وجود دارد که در مقام پیشوای پیشوایان دینی قرار دارد و تنها یک نفر می‌تواند به این مقام دست یابد. در دوران‌های گذشته، مسئولیت آموزش به عهده پیشوایان دینی بوده است و هیربدان، که یکی از طبقات روحانی به شمار می‌رفتند، این وظیفه را بر عهده داشتند. پایین‌ترین طبقه روحانیان مغان نامیده می‌شدند و پس از آن‌ها هیربدان و سپس موبدان قرار داشتند. در میان این گروه، افرادی بودند که به خواندن سرودها و نمازهای مذهبی مشغول بودند و به آن‌ها زوت می‌گفتند. همچنین گروهی وجود داشتند که وظیفه نگهداری از آتش را بر عهده داشتند و به آن‌ها راسپی می‌گفتند. خوارزمی به خادمان آتش اشاره کرده است. طبری نقل می‌کند که خسرو پرویز آتشکده‌هایی بنا کرد و دوازده هزار را برای خواندن دعاها و سرودها در این آتشکده‌ها منصوب کرد. رئیس گروه آن ها، هیربذ نام داشت که پس از موبد بزرگ یا موبدان موبد، در بالاترین رتبه قرار داشت.

لغت نامه دهخدا

هیربد. [ ب َ] ( اِ مرکب ) خادم و خدمتکار آتشکده. ( برهان ). بعضی خداوند و بزرگ و حاکم آتشکده را گفته اند. ( برهان ). بزرگ آتشخانه و امین ملت. ( آنندراج ). || قاضی و مفتی گبران. ( برهان ). شخصی که گبرکان او را محتشم دارند و میان ایشان داور باشد و آتش افروزد در گنبدشان. ( حاشیه فرهنگ اسدی )

فرهنگ معین

(بَ ) (اِ. ) ۱ - پیشوای دین زرتشتی. ۲ - خدمتکار آتشکده. ۳ - قاضی و مفتی زرتشتی.

فرهنگ عمید

۱. موبدانی که علاوه بر موبدی سمت استادی و آموزگاری هم داشته اند، معلم علوم دینی زردشتی.
۲. قاضی زردشتی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- استاد آموزگار. ۲- شاگرد آموزنده. ۳- پیشوای دینی موبد موبدان. ۴- رئیس آتشگاه.
خدم و خدمتگار آتشکده بعضی خداوند و بزرگ و حاکم آتشکده را گفته اند

فرهنگ اسم ها

اسم: هیربد (پسر) (فارسی، اوستایی) (تلفظ: hirbad) (فارسی: هيربَد) (انگلیسی: hirbad)
معنی: آموزگار، معلم، شاگرد، آموزنده، پیشوای دینی در دین زرتشتی، رئیس آتشکده، ( اَعلام ) نام دانایی پاکدل که کلید دار سراپرده کاووس بود، از شخصیتهای شاهنامه، نام دانایی پاکدل و کلیددار سراپرده کیکاووس پادشاه کیانی

دانشنامه آزاد فارسی

هیربَد
(یا: اَئِثَر پَئیتی) عنوان پیشوایی دینی که کار او آموزش است. گاه به معنی موبد نیز به کار رفته است. اما در هیچ جای اوستا هیربد به جای موبد نیامده است و پیداست که در زمان های متأخر هیربد را موبد هم دانسته اند. تَنسر پیشوای معروف دورۀ ساسانی که از او در تاریخ ادب فارسی نامۀ تنسر در دست است، یکی از هیربدان هیربد است. یعنی هیربدی که ریاست گروهی از هیربدان را دارد.

ویکی واژه

پیشوای دین زرتشتی. خدمتکار آتشکده. قاضی و داور زرتشتی. همان هیربد نیز یزدان پرست/ که بودند با زند و استا بدست «فردوسی»
هیربَد یا هیربُد از اصطلاحات بسیار کهن با پسوند بَد است، مانند معبد، موبد؛ که شاید کهن‌ترین خواجگان تاریخ ایران باشند.

جملاتی از کلمه هیربد

بسی آتش هیربد را بکشت بسی هیربد را دوتا کرد پشت
پرستنده فرخ آتش کنم دل موبد و هیربد خوش کنم
رد و هیربد پیش غلتان به خاک همه دامن قرطها کرده چاک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم