هدایت

هدایت به معنای شناسایی صحیح هدف، انتخاب مسیر مناسب برای دستیابی به آن و پایداری در این مسیر است. واژه هدایت از ریشه هدأ به معنای سکون، آرامش و عدم حرکت گرفته شده و به توقف، سکونت و خواب در شب نیز اشاره دارد. در اصطلاح، این واژه به معنای نشان دادن هدف و راهنمایی افراد است. در برخی موارد، هدایت به معنای پایداری و استقامت در مسیر نیز به کار می‌رود. بنابراین، هدایت شامل شناسایی درست هدف، انتخاب مسیر صحیح برای رسیدن به آن و پایداری در این مسیر است و در معنای کلی، شامل تمامی مخلوقات خداوند می‌شود. در مورد انسان‌ها، این مفهوم به دو مفهوم تقسیم می‌شود: نوع عامه که شامل همه انسان‌ها، چه مؤمن و چه کافر، است و به نشان دادن راه خیر و سعادت در زندگی اشاره دارد. در مقابل، نوع خاصه مختص مؤمنان است و به تأمین راه کمال و سعادت اخروی می‌پردازد.

لغت نامه دهخدا

هدایت. [ هَِ ی َ ]( ع اِمص ) هدایة. رهبری. راهنمایی. ارشاد. رهنمونی. ( یادداشت به خط مؤلف ). نمایش راه راست و راهنمایی ودلالت و نجات از گمراهی. ( ناظم الاطباء ): 
بنده آنچه داند از هدایت و معونت به کار دارد تا کار بر نظام رود. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

صادق فرزند اعتضاد الملک ( و. طهران ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ - ف. پاریس ۱۳۳٠ ) در تهران متولد شد و برای تحصیل به فرانسه رفت. ابتدا در پاریس اقامت نمود و سپس به بزانسون رفت. داستانهای معروف: زنده بگور سه قطره خون نمایشنامه پروین افسانه آفرینش فوائد گیاه خواری را در پاریس نوشت. سپس بایران بازگشت و در ۱۳۱۵ به بمبئی رفت و زبان پهلوی را آنجا فرا گرفت و سفرهای چندی به تاشکند و سایر شهرهای ازبکستان کرد و بالاخره در سال ۱۳۲۹ به پاریس رفت و پس از چهار ماه توقف در آن شهر خودکشی کرد.صادق به زبانهای انگلیسی و فرانسه آشنائی داشت. گذشته از مقالات و داستانها و سفرنامه ها چند کتاب را از متون پهلوی به فارسی برگردانده است مانند: گجسته ابالش. کارنامه اردشیر بابکان. یادگار جاماسب. شهرستانهای ایران و داستان هایی نیز از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است چون دیوار مسخ و غیره. هدایت از نویسندگان بنامی است که در ادبیات فارسی عصر حاضر اثری عمیق گذاشته است. و کتابهای او بارها بچاپ رسیده و بعضی بزبانهای بیگانه ترجمه شده است.
راهنمایی کردن، راه راست نمودن
۱- (مصدر ) راهنمایی کردن راهراست نمودن

فرهنگ اسم ها

اسم: هدایت (پسر) (عربی) (تلفظ: hedāyat) (فارسی: هدایت) (انگلیسی: hedayat)
معنی: راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد، ( در تصوف ) راهنمایی از سوی خداوند که باعث رسیدن انسان به کمال می شود، آنچه خداوند به دل سالک می افکند تا به سبب آن به کمال رسد، ( اَعلام ) ) تخلص رضاقلی خان للـه باشی، ادیب و مورخ ایرانی، پدر مخبرالدوله، مؤلف انجمن آرای ناصری ( فرهنگ فارسی )، ریاض العارفین، ذیل روضةالصفا و مجمع الفصحا، همه به فارسی، ) هدایت ( = صادق هدایت ): [، شمسی] نویسنده ی ایرانی، از پیشگامان ادبیات داستانی به سبک غرب و با محتوای کاملاً ایرانی، از جمله: زنده بگور، سه قطره خون، سایه روشن، علویه خانم، حاجی آقا، از نخستین گردآورندگان ایرانی فرهنگ مردم، شامل نیرنگستان و اوسانه، مترجم متنهای پهلوی به فارسی از جمله: زند و هومن یسن، شهرستانهای ایران، کارنامه ی اردشیر بابکان، گزارش گمان شکن، آثارش به بسیاری از زبانهای ترجمه شده است، شمسی] دولتمرد و ادیب ایرانی، ملقب به مخبرالسلطنه و فرزند مخبرالدوله، نخست وزیر ایران [، شمسی]، که قبلاً بار وزیر و چهار بار استاندار شده بود، از نوشته های اوست: خاطرات و خطرات، سفرنامه ی مکه و کار بیکاری، نویسنده نامدار قرن چهاردهم، صادق هدایت

فرهنگستان زبان و ادب

{con, conning} [حمل ونقل دریایی] هدایت و فرماندهی شناور از طریق صدور دستورهای لازم به سکانی متـ. هدایت شناور

دانشنامه آزاد فارسی

هِدایت
راهنمایی به خیر و صلاح اخلاقی و دینی، همراه با مهربانی و از راه لطف. هدایت به گفتۀ برخی از متکلمان و قرآن پژوهان به دو نوع اصلی تقسیم می شود: ۱. هدایت تکوینی که عبارت است از فطرت و سرشتی که از سوی خداوند در نهاد همۀ موجودات نهاده شده تا مسیر تکامل خویش را طی کنند (طه، ۵۰)؛ ۲. هدایت تشریعی که همان راهنمایی، قانون گذاری و ارشاد پیامبران الهی و امامان معصوم است (فصلت، ۱۷؛ انسان، ۳). برخی از مفسرین، چون علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، با اقتباس از قرآن (انبیا، ۷۳؛ سجده، ۳۴) نوع دیگری از هدایت را برای امام اثبات کرده و آن را «هدایت به امر» نامیده اند. هدایت به امر نوعی هدایت باطنی است که از راه تصرف و تأثیر در دل ها حاصل می شود و آن ها را به مراتب و درجات والای معنوی می رساند. این نوع هدایت، برخلاف هدایت ظاهری که نشان دادن هدف است، رسانیدن به هدف (ایصال به مطلوب) است. در بینش شیعه این نوع هدایت ویژۀ امام معصوم است زیرا او علاوه بر این که نسبت به ظاهرِ اعمال مردم، پیشوا و راهنماست، در باطن نیز سمت پیشوایی و رهبری دارد و قافله سالار کاروان انسانیت است که از راه باطن به سوی خدا سیر می کند.

جملاتی از کلمه هدایت

آن هدایت کند به صدق و صواب وین دلالت کند به کفر و حجاب
هدایت را به موج آورده دریا زده چتر ولایت بر ثریّا
فخر دین و ملک معنی ای ز نور رای تو رهروان عالم علوی هدایت یافته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم