نسار به معنای مکانهایی است که آفتاب به طور مستقیم به آنجا نمیتابد. این واژه به نوعی به سایه و محلی که در آن کمتر نور خورشید وجود دارد، اشاره دارد. در واقع، نسار، سایبانی است که معمولاً از چوب و خاشاک ساخته میشود و میتواند محلی برای استراحت و آرامش در روزهای گرم باشد. در لهجه قمی، این واژه به شکل نسار تلفظ میشود و در لهجه اراکی نیز به همین صورت شنیده میشود. به طور کلی، نسار به مناطقی اشاره دارد که در آنها نور خورشید به طور یکنواخت وجود ندارد و میتوان از سایه آن بهرهمند شد. این مفهوم میتواند به نوعی نمادی از آرامش و آسایش در زندگی روزمره باشد، جایی که انسانها میتوانند از گرما و تابش شدید آفتاب در امان باشند و لحظاتی را در محیطی دلپذیر و خنک سپری کنند.
نسار
لغت نامه دهخدا
نسار. [ ن ِ ] ( اِخ ) ( یوم الَ... ) روزی است از روزهای معروف عرب. ( مرصع ). نام جبال کوچکی است در عربستان یا آبی است بنی عامر را که در آنجا میان بنی ضبه و بنی تمیم جنگی واقع شد. ( از مجمع الامثال میدانی ).
نسار. [ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیره بخش گیلان شهرستان شاه آباد، در 28 هزارگزی شمال گیلان و 2هزارگزی مغرب راه گیلان به سرپل ذهاب، در دشت گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه دیره، محصولش غلات و ذرت و لبنیات و پنبه، شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - موضعی که در آنجا آفتاب هرگز نتابدیاکم بتابدمحلی که روبشمال قرار دارد.۲ - خانه ای که درسایه کوه ازچوب و خاشاک سازند.۳ - سایه.
دهی است از دهستان دیر. بخش گیلان شهرستان شاه آباد ٠ در ۲۸ هزار گزی شمال گیلان و ۲ هزار گزی مغرب راه گیلان به سر پل ذهاب در دشت گرمسیری واقع است و آبش از رودخان. دیره محصولش غلات و ذرت و لبنیات و پنبه شغل اهالی زراعت و گله داری است ٠
فرهنگ اسم ها
معنی: جایی که آفتاب کمتر به آن بتابد، سایه، ( = نسا )، سایبانی که از چوب و خاشاک ساخته شده باشد، ( در لهجه ی قمی، nesār ) طرف سایه، ( در لهجه ی اراکی، nesār ) جایی که کمتر آفتاب برسد، ( در لهجه ی تهرانی، nesār ) جنوب، ن، ک
ویکی واژه
خانه پشت به آفتاب
جمله سازی با نسار
زبان بگشاد کای چرخ ستمگار مرا چون خویشتن کردی نگونسار
آن زلف نگونسار که وارونه کند کار پیچیده و آشفته تر و زیر و زبر کن
یکی مانندۀ زهره است رویش یکی مانند هاروت نگونسار