لعنتی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ملعون.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
لعن (۴۱ بار)ی (۱۰۴۴ بار)
جمله سازی با لعنتی
کنون در لعنتی افتاده مسکین ضعیف و ناتوان و خوار و مسکین
در لوح خواندهام که یکی لعنتی شود بودم گمان به هر کس و بر خود گمان نبود
مثل شیطان هر که باشد لعنتی است هرکه چون انسان بود او رحمتی است
کنون در لعنتی تو بازمانده از آن قربت تو بی اغراض مانده
دیو از این عقل گشت با شر و شور تا به مخراق لعنتی شد کور