ناکس به معنای فردی است که از نظر اخلاقی و رفتار به شدت ناپسند و نامطلوب است. این واژه به کسانی اطلاق میشود که در رفتار و کردار خود نشاندهنده خساست، فرومایگی و پستی هستند. این افراد معمولاً از نظر اجتماعی در جایگاهی پایین قرار دارند و به خاطر ویژگیهای منفی خود، نه تنها در نظر دیگران، بلکه در واقع نیز به نوعی خوار و ذلیل محسوب میشوند. به عبارتی دیگر، ناکس به کسی گفته میشود که فاقد ارزشهای انسانی و اخلاقی است و به همین دلیل به طور طبیعی از احترام و اعتبار در جامعه برخوردار نیست. این مفهوم به ما یادآوری میکند که ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی افراد میتواند تأثیر زیادی بر نحوهی تعامل آنها با دیگران و همچنین جایگاه اجتماعیشان داشته باشد.
ناکس
لغت نامه دهخدا
گرچه نامردم است آن ناکس
بشود سیر از او دلم ؟ برگس !رودکی ( ؟ )اگر این می به ابر اندر به چنگال عقابستی
از او تا ناکسان هرگز نخوردندی صوابستی.رودکی.اگر نه همه کار تو باژگونه
چرا آنکه ناکس تر او را نوازی.مصعبی.که رستم کک دزد ناکس گرفت
شد آن پهلوان زآن دلیری شگفت.فردوسی.اندر این شهر بسی ناکس برخاسته اند
همه خرطبع و همه احمق و بی دانش و دند.لبیبی.به دست خود گلوی خود بریدن
به از بیغاره ناکس شنیدن.فخرالدین اسعد.در او رنج باید کشیدن بسی
جفا بردن از دست هر ناکسی.اسدی.ناکس به تو جز محنت و خواری نرساند
گر تو به مثل بر فلک ماه رسانیش.ناصرخسرو.گر شرمت است از آنکه پی ناکسی روی
پرهیز کن ز ناکس و با او مکش زمام.ناصرخسرو.نگوید کس که ناکس جز به چاه است
اگرچه برشود ناکس به کیوان.ناصرخسرو.راز از همه ناکسان نهان بایدداشت
و اسرار، نهان ز ابلهان باید داشت.خیام.ما را چه از آنکه ناکسی بد گوید
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
سرافکنده، نگونسار، سرنگون، خمیده.
فرهنگ فارسی
نالایق، نااهل، فرومایه، بدسرشت، بی سروپا، سرافکنده، خمیده، نگونسار، سرنگون
( اسم ) آنکه سرش راازخواری فروافکنده سربزیرافکنده جمع:ناکسین نواکس.
کشیش و مصلح دینی و مورخ بزرگ اسکاتلندی است.
ویکی واژه
ناکَس
فرومایه، پست، ناجوانمرد.
ختنه نشده، تلویحاً ارمنی، جهود، بیدین که مترادف با همان نامردی است.
جمله سازی با ناکس
من که باشم تا کسی باشم ترا این بسم گر ناکسی باشم ترا
با خضر گر نمی روم از بیم ناکسی ست ترسم ز ننگ همرهی ما شود هلاک