مکتوم

واژه‌ی مَکتوم صفتی است عربی که در زبان فارسی به‌کار می‌رود و به معنای پوشیده و پنهان‌شده است. این کلمه در متون کهن و فرهنگ‌های لغت، از جمله غیاث‌اللغات و آنندراج، با تعریف پوشیده ثبت شده و در منابعی مانند ناظم‌الاطباء نیز به‌صورت پنهان و پوشیده معنا گردیده است. به‌طور کلی، می‌توان گفت مکتوم بیانگر حالتی است که چیزی در پس پرده‌ی خفا قرار گرفته یا از دیدگان و آگاهی دیگران دور نگه داشته شده باشد.

در کاربردهای ادبی و رسمی، این واژه برای اشاره به امور سرّی، اسرار نهفته یا حقایقی که عمداً یا غیرعمد پنهان نگاه داشته شده‌اند، استفاده می‌شود. برای نمونه، می‌توان از ترکیباتی چون راز مکتوم یا علم مکتوم نام برد که در آن‌ها بر پنهان‌بودن و محفوظ‌ماندنِ موضوع تأکید می‌گردد. این اصطلاح در متون عرفانی، فلسفی و تاریخی نیز حضوری پررنگ دارد و بر مفهومی عمیق‌تر از یک پنهانی ساده دلالت می‌کند. بنابراین، مکتوم واژه‌ای است با بار معنایی قدرتمند که بر پوشیدگی و نهفتگی دلالت دارد. استفاده از آن در زبان فارسی امروزی، هرچند کمتر متداول است، اما در نوشتارهای رسمی، ادبی و پژوهشی برای انتقال دقیق مفهومِ پنهان‌داشته‌شده یا مستور کاربرد دارد و گویای ظرافت و غنای زبانی در بیان مفاهیم انتزاعی و پیچیده است.

لغت نامه دهخدا

مکتوم. [ م َ] ( ع ص ) پوشیده. ( غیاث ) ( آنندراج ). پنهان و پوشیده.( ناظم الاطباء ). پنهان داشته. نهان داشته:
تا که اسرار قدر در تتق پرده غیب
ز اطلاع بشر و علم ملک مکتوم است.
جمال الدین عبدالرزاق ( دیوان چ وحید دستگردی ص 65 ).
وقت آن شد ای شه مکتوم سیر
کز کرم ریشی بجنبانی به خیر.مولوی.رفیقان چشم ظاهربین بدوزید
که ما را در میان سری است مکتوم.سعدی.- سِرِّ مکتوم؛ راز نهان. سِرِّ مخزون. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ).
- مکتوم داشتن؛ پنهان کردن. نهان داشتن. مخفی کردن. پوشیده داشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| ( اِ ) کنایه از راز. ( غیاث ) ( آنندراج ). مأخوذ از تازی، راز. ( ناظم الاطباء ): چون ملک زاده کنانه خاطر از مکنون سر و مکتوم دل بپرداخت... ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 32 ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) پوشیده و پنهان.

فرهنگ عمید

پوشیده، پنهان.

فرهنگ فارسی

پنهان کرده شده، پوشیده وپنهان
( اسم ) پوشیده شده پنهان شده: [ چون ملک زاده کنانه خاطر از مکنون سر و مکتوم دل بپرداخت... ] ( مرزبان نامه. چا. ۱۳۳۷ص ۳۲ )

ویکی واژه

پوشیده و پنهان.

جمله سازی با مکتوم

مکن انکار امریرا که مکتوم بود از فهم و وجهش نیست معلوم
راه تسلیم و رضا گیر که نگشود کسی گرچه کوشید بسی پرده سر مکتوم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرع وقت
اسرع وقت
ویو
ویو
علامت
علامت
متمایز
متمایز