موژ

لغت نامه دهخدا

موژ. ( فرانسوی، اِ ) نوعی ماهی. ( یادداشت مؤلف ).
موژ. ( اِ ) آبگیر باشد و آن را ژیر نیز خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ). تالاب و آبگیر و آب انبار و استخر. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). موژه:
چو زلف خوبان در جویهاش مرزنگوش
چو خط خوبان بر موژهاش سیسنبر.فرخی. || غم و اندوه و مصیبت. ( از برهان ) ( یادداشت لغت نامه ). رجوع به موی و مویه شود. || سوس. ( دستور الاخوان ) ( دهار ). رجوع به سوس شود. || ( اِ صوت ) آوای موش هنگام دیدن گربه یا مار.
- ماژ و موژ کردن؛ فریاد کردن موش هنگام دیدن گربه یا ماری که قصد او کرده باشد:
کی مار ترسگین شود و گربه مهربان
گر موش ماژ و موژ کند گاه درهمی.( منسوب به رودکی ).رجوع به ماژ و موژ شود.

فرهنگ معین

(اِ. ) = موژه: تالاب، آبگیر.

فرهنگ عمید

آبگیر، تالاب.

ویکی واژه

موژه: تالاب، آبگیر.

جمله سازی با موژ

متناسب با جهت چرخش دو مارپیچ نسبت به یکدیگر، نحوه ورود و انتقال مواد، هموژنیزه شدن مواد، انتقال انرژی، شدت و یکنواختی برش، فشار و حجم مواد عبوری از مارپیچ‌ها و مقدار اصطکاک مشخص می‌شود.
موژر در ونکوور واشینگتن به دنیا آمد و بیشتر دوران کودکی خود را در حال سفر بین بریتیش کلمبیا و واشینگتن بود. او دو ملیت کانادایی و آمریکایی دارد و دلیل آن کانادایی بودن پدرش می‌باشد. دوران نوجوانی را در ونکوور بریتیش کلمبیا گذراند. وی اولین کار خود را به عنوان دانشجو در مدرسه فیلم ونکوور با همکاری کوین اسمیت آغاز کرد که موفقیت‌آمیز نبود و چهار ماه قبل از پایان پروژه از هم جدا شدند و هرکدام به راه خود رفتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
یوخ یعنی چه؟
یوخ یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز