موذی

کلمه موذی به طور کلی به فرد یا چیزی اشاره دارد که باعث آزار و اذیت دیگران می‌شود و به نوعی نیت‌های بد را نشان می‌دهد:

اذیت کننده یا آزار رساننده: در این معنا، موذی به فرد یا چیزی اطلاق می‌شود که باعث اذیت یا آزار دیگران می‌شود. این واژه به اشخاص یا رفتارهایی اشاره دارد که به نوعی موجب ناراحتی و زحمت برای دیگران هستند.

بد اندیش یا حیله‌گر: در این کاربرد، موذی به فردی اشاره دارد که در فکر و عمل خود نیت‌های بد یا حیله‌گرانه دارد. این فرد ممکن است به دنبال فریب دادن یا آسیب زدن به دیگران باشد و به نوعی رفتار ناپسند اجتماعی را نمایان کند.

لغت نامه دهخدا

مؤذی. [ م ُءْ ذا ] ( ع ص ) ستم کشیده و رنجانیده شده. آزرده شده. ( ناظم الاطباء ). مؤذ. رجوع به مؤذی شود.
موذی. ( از ع، ص ) مؤذی. زیان رساننده و آزاررسان و رنج آور و اذیت رسان و مضر و مفسد. ( ناظم الاطباء ). رنجاننده. ( آنندراج ). اذیت کننده.رنج رسان. آزارنده. رنجاننده. موذیه. اذیت کیش. آن که آزردن مردم پیشه دارد. ( از یادداشت مؤلف ): آب و آتش و دد و سباع و دیگر مؤذیان را در آن اثری ممکن نگردد. ( کلیله و دمنه ). موش... چون موذی باشد آن را از خانه بیرون می فرستند. ( کلیله و دمنه ).
سخن آخر به دهن می گذرد موذی را
سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن.سعدی.اقتلوا الموذی قبل أن یوذی. ( یادداشت مؤلف ). || حیله گر و بدجنس. ( از فرهنگ لغات عامیانه ). || زیانکار.( یادداشت مؤلف ). || مهلک. زهردار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

[ ع. ] (اِفا. ) ۱ - اذیت کننده، آزار رساننده. ۲ - در فارسی، بداندیش، حیله گر.

فرهنگ عمید

اذیت کننده، آزار رساننده.

فرهنگ فارسی

اذیت کننده، آزار رساننده
( اسم ) ۱ - اذیت کننده آزار رساننده. ۲ - حیله گر و بد جنس
زیان رساننده و آزار رسان و رنج آور و اذیت رسان و مضر و مفسد.

جمله سازی با موذی

باتلر محافظ فوق قوی و غول پیکر آرتمیس که بیشتر از محافظ شخصی، نزدیکترین دوست اوست. باتلر به دنبال نقشه‌های موذیانهٔ رییسش به همه جا سفر کرده و یکی از افرادی است که بر روی مثبت شدن آرتمیس تأثیر می‌گذارد.
تاج زر بگذار ای موذی و نزدیکی گزین قرب می ماند چو شد عینی که عقرب را سرست
نه روباهی اما به موذی‌گری ز روبه صد اندازه، موذی‌تری
برو در قتل این زن هر چه باشد بباید کشت موذی هرکه باشد
به تاراج برگ درختان ز هر سو کند موذی باد موشک دوانی