مهجوری به معنای احساس تنهایی و جدایی از دیگران است که میتواند ناشی از عدم ارتباط یا عدم پذیرش اجتماعی باشد. در شعر و ادبیات فارسی، این واژه به طور گستردهای برای بیان احساسات عمیق و دردناک ناشی از دوری، تنهایی و بیکسی به کار میرود. شاعران بزرگ فارسی مانند حافظ و سعدی از مهجوری به عنوان نمادی از عشق ناکام و جدایی استفاده کردهاند.
مهجوری
لغت نامه دهخدا
ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری.حافظ.|| محرومی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه مهجوری
با غم مهجوری و اندیشه دوری خوشم خاطر شاد و دل خرم نمی سازد مرا
چون رست ز مهجوری وز آفت رنجوری امروز به دستوری جان هدیه کند ایدر
جدا زان زلف و رو سال و مه از بس رنج مهجوری ملول از شام تیره گشتهام وز روز روشن هم
در این دیار مخالف عجب بماندستم ز بار گیر و هیون و زبرک مهجوری
بگو ای پیک مشتاقان بدانحضرت که مهجوری سلامی گر نمی شاید جوابی هم نمی ارزد؟
ندارم طاقت دوری ز یوسف خلاصم ده ز مهجوری ز یوسف